»
آنچه در پی میآید فرازهایی از سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی، در جلسه پایانی درس تفسیر قرآن، پیش از محرم (25/10/85) در مسجد اعظم قم است.
علما دینشان را از سنت پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) دارند، ولی مردم جامعه دین را از شما علماء. این دین موجود در جامعه از برکت علماء است. این دین که سالیان متمادی زنده مانده، به برکت علماست. نقش علما این است و این امر جدی است. خداوند متعال شما علما را، مسیرهای هدایت و این امانت را در دست ما قرار داده است. مردم جامعه با عمل ما مسلمان هستند. ما که در جامعه نمیخواهیم فقط به مردم درس بدهیم. «یعلمهم الکتاب» کار حوزههاست، «یزکیهم» کار مشترک است. تا ما جلو نیافتیم، کسی دنبال ما نمیافتد. ما اگر فقط آدرس بدهیم، کسی نمیرود. ما باید پیشاپیش مردم راه بیافتیم. اول باید خودمان به دین عمل کنیم.
بهترین فرصت در نشر معارف جریان سید الشهداست. کربلا گذشته از آثار معنوی، یک جریان نمونه است. مرحوم سیدناالاستاد علامه طباطبائی از استادشان نقل میکردند که «وجود مبارک سید الشهداء، سالی یکبار برای اهل بهشت تجلی میکند.» مقامات و آثار معنوی عاشورا جایش محفوظ است، ولی فراموش نباید کرد که اگر امروز اینجا بر سر سفره پر برکت نظام نشستهایم، به برکت عاشورای حسینی است. شش دانگ این کشور به نام سید الشهداء نوشته شده است.
شما دیدید در شبهای عملیات که سرود «ای ایران مرز پرگهر» جایی نداشت؟ این کشور با نوای «یا حسین یا حسین» حفظ شد، نه «ای مرز پر گهر»! شرف این مملکت با حسین بن علی (ع) تأمین شد. همه میدانید بدنه ارتش ایران در آغاز جنگ که متلاشی بود، اگر نبود شوق و اشتیاق عاشورایی سپاهی و بسیجی همه چیز از دست رفته بود. یک وقتی در قم 90 شهید را برای تشییع آورده بودند. سخنران مراسم تشییع هم من بودم. برای تشیع در سر خیابان چهار مردان قم مادران شهید ایستاده بودند. این مادران شهید گویا فرزندانشان را به حجله دامادی میبردند. مادران به دنبال نعش جوانان؟! آخر مادر سر نعش فرزند آن هم ارباً اربا! (پیکر تکه و پاره؟!) آنجا بود که به خودم گفتم دین خدا را نه سخنرانی تو حفظ کرده و نه فلان فتوای عالم.
وقتی خدا بخواهد دین خودش را حفظ کند، اینگونه آن را حفظ میکند. این است که الان اگر کسی بخواهد بداند سند 6 دانگ این کشور به نام کیست، باید گفت سید الشهداء. وظیفه علما و روحانیان این است که از این فرصت استفاده کنند و دین خدا را به بهترین شکل به مردم معرفی نمایند. اگر شما در منابر مستندات را بگویید، دیگر مداحان فرصت نمییابند هر چه بخواهند بگویند. شما علما و روحانیون اگر بر منبر نروید مداحان، امور دینی مردم را به دست میگیرند.
کشور پاکستان را ببینید، این ذاکران و مداحان امور دینی و فکری مردم را به دست گرفتهاند. با گریهی تنها که نمیشود مردم را اداره کرد. گریه یک احساس زود گذر است که با یک سریال طنز از بین میرود. سعی کنید آیات مربوط به عاشورا و سید الشهداء را تبیین کنید. عدالت خواهی، مبارزه با ظلم، معرفت دینی اینها حقیقت عاشوراست. حسین بن علی (ع) در 20 سال پیش از قیام کربلا، به خصوص 10 سال امامت خودشان، حرکت انقلابی خود را آغاز کردند. سرانجام دیدند امر دائر بر نفی و اثبات و حیات و ممات دین است. از امام سجاد (ع) پرسیدند که شما آیا در این جنگ پیروز شدید یا نه؟ می فرمایند: «وقت نماز بیا ببین که نام چه کسی در اذان گفته میشود؟»
سید الشهداء اساس دین را حفظ کرد. امویها در پی از بین بردن تمام دین بودند. ابوریحان بیرونی معاصر بوعلی سینا در کتاب «تحقیق ماللهند» در طلیعه صفحه 96 نوشته است: «معاویه پس از رسیدن به حکومت، یک سلسله از فتوحات را در غرب حجاز انجام داد. بتهای تشریفاتی که آنجا بود به دست سربازان اسلام افتاد. معاویه این بتها را بازسازی و تزیین نمود و از راه کشتی و دریا به هند فرستاد تا سلاطین هند آنها را خریده و حفظ نمایند.» ابو الحسن عامری هم در هزار سال پیش این نکته را ذکر کرده است. وقتی پیامبر وارد مسجدالحرام میشود روی دوش ایشان علی میایستد و بتها را میشکند و در برابر باب بنی شیبه دفن میکنند. این که حاجیان مستحب است از باب بنی شیبه وارد شوند برای این است که باید از روی بتهای مدفون شده در زیر خاک بگذرند. آن وقت در نیم قرن پس از رحلت پیامبر اعظم (ص) حاکم اسلامی به نام اسلام، بتها را جمع آوری میکند و میفروشد و میشود یک بت فروش! امویان به اینجا رسیدند. یزید بدتر از این بود. اینجا بود که سید الشهداء امر را دائر بر حیات و ممات دین دیدند. در جریان عاشورا، حرکت استشهادی حضرت مرحله دوم قیام بود. مرحله اول قیام سید الشهداء 20 سال مبارزه فکری و پیام رسانی و ابلاغ و آگاهانیدن مردم جامعه اسلامی بود.
کتاب نیوز
|