»
محمدحسین روزی طلب
1. چندي پيش از علی شمخانی فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه در زمان پذیرش قطعنامه درباره نقش نخبگان در پذیرش قطعنامه، پرسیدم. جواب داد منظورت از نخبگان چیست؟ گفتم: فرماندهان نظامی، روحانیون و سیاسیون چپ و راست. شمخانی گفت: من همان زمان سخنرانیای کردم که در آن جا گفتم، امام میگوید: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم. رزمندگان میگویند: جنگ جنگ تا پیروزی ولی سیاسیون و فرماندهان میگفتند: جنگ جنگ تا یک پیروزی! شمخانی این را هم گفت که بهترین شخص برای بیان حقایق قطعنامه «آقا محسن» است. آخر مصاحبه پرسیدم: آقای شمخانی آیا واقعا شما با فرماندهان سپاه قرار گذاشتهاید که درباره پذیرش قطعنامه حرفی نزنید که شمخانی خندهای کرد و با صراحت گفت: بله ما قسم خوردیم درباره قطعنامه چیزی نگوییم چون مایه اختلافات عظیم میشود.
2. حضرت امام خمینی (قدس سره الشريف) در نامه 25 تیرماه 67 مینویسند: «مسوولين سياسي ميگويند از آنجا كه مردم فهميدهاند پيروزي سريعي به دست نميآيد شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است. شما عزيزان از هر كس بهتر ميدانيد كه اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستيم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبرويي داشته باشم ، خرج ميكنم.»
به نظر میرسد، آن چه امام را راضی به پذیرش قطع نامه 598 کرد نه کمبود تجهیزات و ادوات نظامی که اصرار برخی سیاسیون بر کمبود نیروی انسانی در جبههها بوده است.
این مسؤولین سیاسی، همان تیم شورای عالی تبلیغات جنگ به ریاست آقای سیدمحمد خاتمی بودهاند که در نامهای به امام اعلام کرده بودند که دیگر تبلیغات آنها نمیتواند مردم را باری دفاع از کشور منسجم کند و در واقع مردم دیگر به جبههها نمیروند و چه زود این ادعا باطل شد!
هفته بعد از پذیرش قطعنامه با پیشروی دشمن بعثی از جنوب و منافقین از غرب امام حکم جهاد داد و در کمتر از ۲۴ ساعت تمام خطوط دفاعی مملو از رزمندگان شد.
بسیاری از رزمندگان هنوز به یاد دارند، آن روز امام چه گفت: «امروز تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است.» و چند روز بعد از رهبر کبیر انقلاب نقل میکنند که؛
اگر میدانستم این قدر نیروی رزمنده در جبههها داریم و این قدر مردم اشتیاق به دفاع دارند، هرگز قطعنامه را نمیپذیرفتم!
این نشاندهندة آن است که در نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی نیروی انسانی مهمتر از ادوات و تجهیزات جنگی بوده است.
3. چرا جام زهر؟
گفتم: شاید برای این بوده که رهبر انقلاب از حرفش برگشته و این کار برای رهبری که تا دیروز شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم میداد، ناراحتکننده باشد.
گفت: نه امام حتی ذره خودخواهی و هوای نفس در وجودش نبود. وقتی از امام در هواپیمای پاریس به تهران پرسیدند چه احساسی دارید که انقلاب پیروز شده؟ گفت: هیچی !
این نشان میدهد که پیروزی یا عدم پیروزی انقلاب از نظر روحی تفاوتی برای امام نداشت. چون او هیچ چیزی برای خود نمی خواست.
اما زمانی که قطعنامه را پذیرفت، فرمود: من جام زهر نوشیدهام. امام در اواخر عمر حتی از فلسفه که هیچ از عرفان هم عبور کرده بود. شعرهای امام در آن زمان را ببین حتی عرفا را هم نادیده میگیرد و میگوید همه آنها خاک پای یک بسیجی هم نمیشوند. در واقع امام میدید در سایه سختیها و البته معنویت جنگ تحمیلی جوانی ۱۴ - -۵ ساله میتوانند از لحاظ مراتب عرفانی یک شبه راه صد ساله را رود!
در واقع آن فیضی که امام خود در طی ۸۷ سال عمر پرنور کسب کرده بود را یک بسیجی ۲۰ ساله با لبخندهای آرامش بخشش میتوانست یک شبه به دست بیاورد. امام به این لحاظ گفت جام زهر را نوشیدم که میدید با پذیرش قطعنامه باب رحمت الهی بسته میدید!
4. نظریه پایاننامه علوم سیاسی دوستی این بود که؛
در سال پایانی جنگ امام میخواست جهاد را تا رفع فتنه از عالم ادامه دهد و اتمام زودهنگام آن را ناقص ماندن پروژه انقلاب جهانی اسلامی میدانست. مردم هم بالقوه و نه بالفعل آماده بودند و اگر ساماندهی درستی میشدند قطعاً جنگ را به نفع ایران خاتمه میدادند اما در این میان نخبگان سیاسی (شامل برخی فرماندهان سپاه، سیاسیون چپ و راست و گروهی از روحانیون) از جنگ خسته شدند و نمیخواستند، نه این که نمیتوانستند، مردم را ساماندهی کنند. دلیل خلوت شدن جبههها هم اختلافات شدید جناحی در پایتخت و اثرات منفی آن در جبههها بوده به اضافه این که برخی روحانیون رسما جنگ را تحریم کرده بودند و شهدای جنگ را مرده میدانستند و حکم به وجوب غسل و کفن برای آنها کرده بودند! بنابراین بر اساس روایت «لولا حضور الحاضر...» تکلیف جهاد از امام برداشته شد و آن پیر فرزانه قطعنامه 598 را پذیرفت.
5. اما چرا این نامه پس از 18 سال منتشر شده است؟
شاید در نگاه اول بگوییم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای پایان دادن به مناظره مصاحبهای! خود با فرمانده وقت سپاه اقدام به انتشار این نامه نموده است اما در واقع در شرایط کنونی سیاست کشور و با توجه به فشار کشورهای غربی به ایران، به نظر میرسد انتشار اين نامه نسبت مستقيمي با مسائل جاري كشور دارد.
از سال گذشته كه دكتر احمدينژاد استراتژي تعليق و تسليم در پرونده هستهاي را كنار گذاشت و دفاع قاطع از حق مسلم ايران در استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي را در دستور كار قرار داد، برخي از مقامات بلندپايه سابق به طور مداوم عليه سياستهاي جديد هستهاي موضعگيري ميكنند و سعي دارند تا قاطعيت دكتر احمدينژاد در پرونده هستهاي را به حساب جنگطلبي و بيتدبيري و مسائلي از اين قبيل بگذارند.
در حقيقت، مسؤولان سابق پرونده هستهای، پيروزي استراتژي مقاومت معقول احمدينژاد در پرونده هستهاي را شكستي سنگين و حيثيتي براي خود قلمداد ميكنند و لذا به انحاء مختلف سعي ميكنند تا اين استراتژي را زير سؤال برده، ناكارآمد جلوه داده و حتي اگر از دست برآمد در راه اجراي آن سنگاندازي نمایند!
چندی پیش و در زماني كه پرونده هستهاي ايران در مرحله حساسي قرار داشت و به دليل رفع تعليق، فشارهاي سنگيني بر روي ايران وارد ميشد، حسن روحاني محرمانهترين اسناد جمهوري اسلامي ايران در باره پرونده هستهاي را در قالب كتابي منتشر كرد تا اين ادعاي غربيها را كه ايران درباره مسائل هستهاياش به جهان دروغ میگوید، مستندسازی كند!
برخی دیگر هم طي ماههاي اخیر به انحاء مختلف سعي نموده تا به نوعي سياستهاي هستهاي دولت جديد را تحتالشعاع اقدامات و مواضع خود كند. هم ايشان بارها به صورت تلويحي سياستها و مواضع هستهاي دولت احمدينژاد را در برخي تريبونهاي مقدس زير سؤال برده و اقدام به وحشتآفريني عمومي كردهاند.
به نظر ميرسد اقدام دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتشار نامه محرمانه امام (قدس سره الشريف) پيرامون آتشبس با عراق، يك معناي واضح دارد و آن ايجاد نسبت ميان شرايط كنوني كشور و ماجراي هستهاي با شرايط ماههاي آخر جنگ تحميلي است كه منجر به پذيرش آتش بس از سوي امام (قدس سره الشريف) شد.
آنها تلویحا ميخواهد بگويد كه مقاومت در برابر آمريكا و غرب در پرونده هستهاي، نياز به امكانات زيادي دارد كه ما از اين امكانات برخوردار نيستيم و در نتيجه بايد همانگونه كه در تابستان 67 امام (قدس سره الشريف) آتشبس را پذيرفت، در مقطع كنوني هم دولت تعليق هستهاي را بپذيرد.
اما به گمانم، منتشرکنندگان نامه در اين تلقين رواني بسياري مسائل را در نظر نگرفته است. شرايط كنوني ما با زمان پايان جنگ بسيار متفاوت است. چه به لحاظ امكانات نظامي و اقتصادي، چه موقعيت بينالمللي و چه شرايط سياسي داخلي.
عمدهترين تفاوت اين است كه به جاي افرادی که تمايل چنداني به مقاومت نداشتند، اكنون دكتر احمدينژاد در راس امور سياسي و اقتصادي كشور است. فردي كه مقاومت معقول را به عنوان گزينهاي استراتژيك همواره مد نظر دارد و هیچ واهمهای از تهدیدات پوچ و توخالی آمریکاییها به دل راه نمیدهد. گرفتار وزر و وبال دنیوی و آلاف و الوف مادی و سرمایههای هنگفت نیست که به خاطر از دستدادن آنها بترسد. به جاي بهزاد نبوي و سيد محمد خاتمي (مسؤولان تداركات اقتصادي و تبليغاتي مقطع پايان جنگ) هم كسان ديگري عهدهدار امورند كه مبناي فكري آنها هراس و انفعال در برابر غرب نيست بلكه واقعا" به ديدگاه انقلابي امام (قدس سره الشريف) از بن دندان اعتقاد دارند. این تفاوتها خیلی مهم است!
6. و قطعا احمدی نژاد خود را مخاطب اين کلام امام خواهد دانست:
«خداوندا تو خود شاهدي كه ما لحظهاي با آمريكا و شوروي و تمامي قدرتهاي جهان سر سازش نداريم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت كردن به اصول اسلامي خود ميدانيم.
خداوندا در جهان شرك و كفر و نفاق، در جهان پول و قدرت و حيله و دورويي، ما غريبيم، تو خود ياريمان كن.
خداوندا در هميشه تاريخ وقتي انبياء و اولياء و علما تصميم گرفتهاند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را درهم آميزند و جامعهاي دور از فساد و تباهي تشكيل دهند با مخالفتهاي ابوجهلها و ابوسفيانهاي زمان خود مواجه شدهاند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را براي رضاي تو قرباني كرديم، غير از تو هيچكس را نداريم، ما را براي اجراي فرامين و قوانين خود ياري فرما.
خداوندا از تو ميخواهم تا هرچه زودتر شهادت را نصيبم فرمايي.»
|