»در پاس داشت یاد و خاطره ی حماسه سازان دفاع مقدس
سال هاست که مهر
یاد تو را
منتشر می کند
و من
در تراکم تنگ روزها
عطر پیراهنت را
بر جانم می آویزم!
دیریست
که شلمچه را بغض می کنم
و مجنون را فریاد!
در شهری که بزرگراه هایش
از "همت" تهی ست!!
امروز
تاول های باستانی
باز هم در سکوتی سنگین
خوشه ای را با خشم شخم زدند!
و من
کویر عاطفه ها را
به لهجه ی شب های کرخه
بی شمار گریستم!
اینجا
در حاشیه برج ها
اما زندگی پروانه های زخمی
از دو بخش سوختن و ساختن
تجاوز نمی کند!
و حروف الفبا
با صدای زنگ مهربانی
در تنگنای درک تو
شهید می شوند!
و پلاک
بغض سطرها را
با سرمشق عشق می شکند
آنگاه که حروف زخمی الفبا
خبر از نیامدن بابا می دهد
و دوباره
بغض ها و واژه ها سر بر شانه های هم
شهید می شوند!
|