|
تاریخ:25 /4/1385
|
بازدید کنندگان : 207 نفر
|
کد:6118
|
|

|
چاپ خبر
|
عنوان خبر : یاسی از"سیب بهشتی" |

|
»به نام خدا مهربان
زانو بغل زدهاي و مدام ذکر محبوبت را به لب داري، در عين بيقراري، چشمانت هنوز همانقدر که بايد، براي من آرامش را به ارمغان ميآورد، چه ميگذرد بر تو محمد (ص)....؟ به چه ميانديشي که اينچنين سکوت تو را در ميان گرفته و رهايت نميکند ....؟ در اين اندک لحظات پاياني عبور زمان را بر من سخت نکن، نفسهايم به شماره افتاده است،محمد (ص) کمک کن، لبخند .... لبخند از چه ميزني؟!؟چه چيز تو را به خنده مياندازد، طوبي زيبايت را در جنت به ياد آوردهاي يا به کوچکي دنياي فاني در برابر عظمت ملکوت نيشخند ميزني؟ بر تو چه ميگذرد؟
هر بار برايم از صعودت به بهشت و عرش الهي گفتي برق چشمانت آتشم ميزد و از لحن نوراني کلامت ميدانستم که اين عظمت را چطور به جانت آميختهاند..... و از بين اين همه عظمت هديهي تو براي من يک نصفهي سيب بود .....
چرا سيب مولاي من.....؟ چرا سيب؟؟ هماني که آدم را از بهشت رانده اينک مطهرکننده جان من است براي مطهرهي تو، بعد از روزي که از حرا آمدي و گفتي که رسول شده اي براي اين جاهلان بيخرد اينک دومين باري است که اينچنين شوق و بيم را در وجودم به هم آميخته مي بينم.اينک دومين باري است که حس ميکنم خداوند مرا نيز رسول کرده تا مهبطي باشم براي تو و نسل پاکت.آقايم مرا درياب که يقين تو را در اختيار ندارم تا بيدغدغه و آرام باشم..... اينک کودک معظمهي من سر قرار ندارد و آماده است تا در رکاب تو معناي عشق را به اين موجودات مسخشدهي ديار فنا بچشاند ..... به چه چيز خيره شدهاي؟! بيرون از خانه چرا اينقدر روشن است؟ .....محمد (ص) فريادهايم را بشنو به پا خيز و برايم قابلهاي بياور.... بدون کمک، من را با اين عظمت مطلق رها نکن.... آه آقاي من .... بوي ياس از کجا ميآيد در اين برهوت ....؟!! خدايا به من کمک کن همانگونه که به مريم (س) کمک کردي .... خدايا ياريام کن به حق فرستادهات که درود خدا بر او و خانوادهاش باد.يا محمد (ص)...<br> تو کيستي ....؟! از کدام قبيله آمدي.... نگو ....نگو..... که مريمي (س) .....مادر عيسي (ع) ..... اينان کهاند که به ياري من آورده اي اي مادر معظمه ....اينک درآميزهاي از انوار مدبره برايم شرح کن که بر من چه ميگذرد که از خويشتن بيخودم و از عظمت زلال شمايان درد خويش را فراموش کردهام ..... واي بر عظمت نوزادم که اين آسيه است که به ياريام شتافته .... بوي ياس از کجا ميآيد در اين هنگامه درد.....
و تو محمد لبخند ميزني و جنس لبخندت آشناست.آرام و مهربان با من سخن ميگويي که بانوي من خديجه (س) آرام گير که اينک دلتنگي و بيقراري من براي ديدن دوباره ي عظمتي که در عرش خدا ديدم پس از نه ماه خاتمه يافت و فاطمه (س) هديهي من است از عرش براي تو .......
«و فاطمه (س)» هديه من است از عرش براي تو ......
|
|
|
|
|
|
|
|