اتاق گفتگو تماس با ما اخبار روز

امروز: يكشنبه نوزدهم مرداد -496

  تاریخ:24 /4/1385

بازدید کنندگان :  1066 نفر

 کد:6105

چاپ خبر

عنوان خبر : هلوکاست درایران (قسمت دوم )

 

 

»

عبدالرحمن کمالی  

بريگاد و قزاق و پليس جنوب

دولتين روس و انگليس تلاشهاي بسياري را براي عملي شدن قرار داد 1907 به انجام رساندند يكي از اين تلاشها ايجاد يگانهاي پاسدار و محاقطيني براي منافع خود بود.

 جهانگير قائم مقامي در كتاب تاريخ تحولات سياسي نظام ايران مي نويسد: «دو دولت تصميم گرفتند كه براي پاسداري از منافع موجودشان در ايران در سالهاي جنگ جهاني دست كم دولشگر 11 هزار نفري ترتيب دهند» بريگاد و قزاق كه در دست روسها و بسان يك تيپ بود تبديل به ديوزيون (لشگر) و به خدمت متفقين درآمد. اين نيرو در مناطق واقع در نوار شمالي ايران يعني از كرمانشاه تا بروجرد، و تربت حيدريه تا خاف مستقر گرديد.

 حسين ملكي در مختصري از زندگاني سياسي احمد شاه قاجار نيز مي نويسد: «قرار بود مصارف عمليات قواي قزاق به هر ميزان جز قروض سابق و لا حق دولت ايران به حساب آيد. در برابر اين اقدامات روسيه، دولت انگليس نيز به تلاشي مشابه دست زد. اين كشور در جنوب ايران همين تعداد نفر را تحت عنوان پليس جنوب (s.p.r ) به رهبري افسران و فرماندهان انگليسي گرد آورد و مخارج آنرا نيز جزو محاسبات و قروض دولت ايران محسوب كرد».

حضور قريب به 22 هزار نيروي خارجي در شمال و جنوب ايران كه هر روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي شد سبب ايجاد ناامني ها و مشكلات فراواني در شمال و جنوب كشور شد. دولتين روس و انگليس براي آنكه بتوانند به اهداف دراز مدت خود برسند و براي حضور نيروهاي خود تحت عنوان بريگاد و پليس جنوب توجيه لازم را ارائه دهند نياز به ناامن كردن شهرها و جاده هاي كشور داشتند. تا اين فكر را در اذهان القا نمايند كه تنها نيروهايي كه توانايي رفع مشكلات مردم را دارند نيروهاي خارجي بخصوص پليس جنوب است. چرا كه با وقوع انقلاب 1917 روسيه نقش بريگارد قزاق تغيير كرد واز صدماتي كه بر مردم وارد مي كرد كاست.

 اما نيروهاي پليس جنوب كه تحت فرماندهي سر پرسي كاكس بود به دفعات اتومبيل هاي عبوري مردم را براي رفع نيازهاي خود به اتهامات واهي توقيف مي كردند و مورد استفاده قرار مي دادند. آنان بسياري از املاك، اراضي و باغهاي مردم را در سال هاي حضور خود در شهرهاي جنوبي ايران به نفع پايگاههاي خود مصادره كردند.

 ماموران نظميه و ژاندارمري را نيز با وعده پول و رفاه تحت نفوذ و سلطه خود در آورده و حاكميت دولت مركزي را بر نواحي جنوبي تا سر حد امكان كمرنگ و ضعيف كرده بودند آنان مستقيما از مردم ماليات مي گرفتند. مردم را بازداشت و زنداني مي كردند. بسياري از عوامل پليس جنوب به فساد اخلاقي و هرزگي شهرت داشتند.

شايد طوماري را كه اهالي ميمند در تاريخ 12 صفر 1336 به وزارت ماليه ارسال كرده اند گوياي اين مطلب باشد. مقام منيع اداره و وزارت جليليه ماليه طهران ارواحنافداه عرض داشت چاكران رعاياي ميمند به آستان مبارك كه بيچارگان همه وقت رعيت و خدمت كه از دولت بوده ماليات خودمان را هر ساله به مباشر و حكومت خودمان در شهر بابك رسانيده اين اقدامات كه قشون جنوب از فارس مراجعت كرده بي خبر و غفلتا ريختند به مكان و منزل چا كران آنچه دارايي داشتيم از نقد و جنس و دواب و اثاث البيت تمام غارت كرده اند.

يك هزار و پانصد خانوار بوديم كه فعلا به نان شب محتاج به نوعي كه فرش، زمين و لحاف، آسمان، حتي لباس زنان و اطفال چاكران را غارت كرده اند. هر چه جنس داشته ايم آتش زدند. محض رضاي خداوند توجهي فرموده كه ماها از گرسنگي تلف مي شويم. استدعا اين كه توجهي نسبت به ما مبذول فرموده راضي نشويد كه ملبوس اهل و عيال مسلمين به دست اجنبي بيفتد» (ايران و جنگ جهاني اول- اسناد وزارت داخلي- به كوشش كاوه بيات انتشارات سازمان اسناد ملي ايران) در همين كتاب سند ديگري در خصوص ناامني هاي بوجود آمده از سوي بريگارد قزاق وجود دارد كه به عمق جناياتي كه روس ها نيز در ايام جنگ جهاني اول در ايران انجام داده اشاره مي كند.

  مازندران به وزارت داخله 9 رمضان 1335 مقام منيع وزارت جليله داخله دامنه شوكته

 از زماني كه بريگارد قزاقخانه به بارفروش آمده اند جمعي از اشرار و سارقين كه اغلب سابقه اعمال سيئه آنها در تنظيم ضبط است.

به لباس دولت ملبس و داخل اداره قزاقخانه نموده و اين اشخاص همه روزه و همه شب به وسايل مختلف اسباب زحمت اداره تنظيم را فراهم نموده و از هيچ گونه تعديات و حركات غير مشروع به اهالي فروگذار نمي نمايند و مكرر درخواست جلوگيري آنها مستقيما و به توسط حكومت از رئيس و صاحب منصبان آنها شده ابدا اثري نبخشيده و در اين موقع چنانچه از اقدامات و حركات خارج از قاعده آنها جدا جلوگيري نشود احتمال انقلاب و اغتشاش شهر و هيجان اهالي خواهد شد.

 مستدعي است از مقام مقدس آن كه به وسايل مقتضيات عاجلا قدغن فرماييد از حركات قزاقها جلوگيري شود». امضا منتخب الممالك مهر نظميه تهران هر چند اين دو سند تنها بخش كوچكي از فجايع و جنايات بريگارد قزاق و پليس جنوب رانمايان مي سازد اما مي توان به عمق حوادث ناگوار در ايامي كه كشور در قحطي قرار گرفته بود پي برد.

دو قحطعي بزرگ در طي سي سال

معناي جديدي كه از واژه امپرياليسم مي شناسيم مولود تحولاتي است كه در دهه 1870 ميلادي رخ داد: يعني دوراني كه به عصر ديزرائيلي معروف است.

 اين واژه تا اوائل دهه 1870 بر نظام سياسي پادشاهي (امپريال) خودكامه و استبدادي اطلاق مي شد. در 23 ژانويه 1899، ويندام در ديلي نيوز نوشت: امپرياليست كسي است كه - اين حقيقت را مي پذيرد كه كشور او جزء و در واقع مغز و قلب، امپراتوري است كه در سراسر جهان پراكنده است. بدينسان و در پايان سده نوزدهم، در بريتانيا امپرياليسم به سياستي اطلاق مي شد كه خواستار متمركز كردن كاركردهاي دولت هاي محلي عضو امپراتوري بريتانيا در راستاي منافع تجاري و مالي بود.

 امروزه دائره المعارف بريتانيكا امپرياليسم را چنين تعريف مي كند: سياستي كه از سوي يك دولت براي سلطه بر مردمي در وراي مرزهاي آن، كه خواستار اين سلطه نيستند به كار مي رود. (عبدا.. شهبازي- زر سالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران ) با توجه به تعريفي كه از امپرياليسم بدست آورديم مي توان به اين نتيجه رسيد كه سياستمداران انگليس در اين دهه به دنبال فعاليت هاي تجاري خود بودند چرا كه در همين كتاب مي خوانيم امپراتوري بريتانيا در اواخر سده نوزدهم 13 ميليون مايل مربع با جمعيتي در حدود 400 تا 420 ميليون نفر را در بر مي گرفت كه تنها 50 ميليون نفر از نظرنژاد و زبان بريتانيائي بودند يك سوم اين امپراتوري را نسل گذشته بريتانيا يعني نسل ديزارائيلي به دست آورده بودند.

 لذا زرسالاران امپرياليستي به هر دستاويزي متمسك مي شدند تا بتوانند بهترين بهره برداري را از مستعمره هاي خود داشته باشند عبدا.. شهبازي در يادداشتهاي پراكنده خود در يادداشتي مي نويسد: شبكه اي منسجم و همبسته كه دهها كمپاني نامدار عضو آن هستند به كانون مافياي مقتدري تعلق دارند كه در واژگان امروز به عنوان صهيونيسم شناخته مي شود.

 اين شبكه مافيايي جهان وطن محل تجمع سرمايه خاندان ها «بت عيار» هر لحظه مي توانند به رنگي درآيند و از پوشش و تابعيت هر كشوري براي انعقاد قرار داد و فعاليت هاي خود بهره جويند. شبكه كمپاني هاي فوق تنها يك مجموعه مالي اقتصادي نيست بلكه به عنوان يك كانون سياسي مقتدري شناخته مي شود كه نام يكايك كمپاني هاي عضو آن با دسيسه هاي خونين سياسي، جنگ هاي داخلي و كودتاها پيوند خورده است». از آنجا كه اين كانون سياسي مقتدر از هيچ تلاشي درايجاد جنگ هاي داخلي و كشتارهاي خونين ابايي نداشتند پر بيراهه نرفته ايم كه دو قحطعي بزرگ بوجود آمده در طي 30 سال (1871-1919) ميلادي را دسيسه هايي از سوي اين كانون بدانيم. چرا كه انباشت ثروت اين كانون در همان سالها با كشت ترياك گره خورده و عجين شده بود به گونه اي كه تجارت ترياك در دنيا بزرگترين كمپاني هاي جهان وطني اي را پايه ريزي كرد كه اكنون در تمامي شاخه هاي صنعت حرف اول را مي زنند.

 رويال داچ شل در حوزه نفت و گاز، hsbc و بانكهاي اقماري آن در حوزه بانكداري، سن آليانس در حوزه بيمه. P8q در حوزه حمل و نقل. دبيرز از در حوزه استخراج و تجارت الماس، ويكرز در حوزه صنايع تسليحاتي، ماركوني در حوزه صنايع الكترونيك- نظامي و… عبدا.. شهبازي معتقد است: «كمپاني هاي عضو اين شبكه حاصل انباشت سرمايه قاچاقچيان ترياك سده نوزدهم ميلادي است، هما نان كه در سده نوزدهم جنگهاي ترياك با چين را برافروختند. ميليون ها انسان را به نابودي كشاندند، امروزه همچنان هدايت تجارت جهاني اسلحه و مواد مخدر را به دست دارند.»

 اين پژوهشگر شركت ريوتينتو را از اين شركتها دانسته و مي نويسد: «سوبولاند در مقاله ريوتينتو بنا شده بر خون، اين كمپاني را متهم مي كند كه علاوه بر همدستي با رژيم فاشيستي فرانكو در اسپانيا از رژيم نژاد پرستانه آفريقاي جنوبي نيز حمايت مي كرد و با رژيم هاي كودتايي همچون حكومت ژنرال سوهارتر در اندونزي همكاري داشتند

 وي ادامه مي دهد: در هر قاره اي كه ريوتينتو عمل كرده، داستاني يكسال جريان داشته است. زمين بدون پراخت وجه از مردم بومي گرفته شده، از تشكيل اتحاديه هاي آزاد كارگري ممانعت شده، محيط زيست تخريب شده، و روابطي گرم با سياستمداران، دولتمردان و ديكتاتورها برقرار شده است.

 اين نوع عملكرد كمپاني هاي فوق بود كه كشت گسترده و وسيع ترياك در ايران اوج گرفته و تاثيرات وحشتناكي را بر اقتصاد كشور وارد آورد. كمپاني ساسون يكي از اين كمپاني هاي جهان وطن كه به عقيده شهبازي مهمترين سرمايه گذاري اش در بانك شاهنشاهي ايران و انگليس در سال 1889 ميلادي بود با كشت گسترده و وسيع ترياك در ايران كشور را به سمت قحطعي اي برد كه در سال 1871 ميلادي يك سوم جمعيت ايران به كام مرگ افتاد.

 اين محقق و پژوهشگر معاصر كشورمان معتقد است «قحطعي سال 1288 ه. قمري (1871 م ) پنبه اقتصاد ملي ايران را به كلي تباه كرد به حدي كه مي توان اين قحطعي را نقطه عطفي در تاريخ معاصر به شمار آورد» قحطعي بوجود آمده در دهه 1870 ميلادي صرفا ايراني نبود بلكه بخشي از زنجيره قحطعي هايي بود كه به دليل اجراي سياستهاي كشت گسترده ترياك در منطقه پديدار شد.

مانند قحطعي 1874 بنگال، قحطعي 1876 مقدس (هند) ، اما قحطعي دومي كه در ايران بوجود آمد در اواخر جنگ جهاني اول بود.

حسين مكي در كتاب مدرس قهرمان آزادي مي نويسد: «در 18 رجب 1336 كه كابينه صمصام السلطنه بختياري روي كار آمده بود مصادف شده با خشكسالي و قحطي شديد در تمام ايران، مخصوصا در تهران به علاوه بيماري حصبه هم كه پيدا شده بود تلفات سنگيني را بر اهالي تهران و پاره اي از شهرها وارد آورده بود. مردم از گرسنگي در ميان كوچه و بازار روي هم ريخته مي مردند» او در بخش ديگري از اين كتاب مي نويسد اخبار وحشت آوري از ولايات مي رسيد كه حاكي از شدت قحطي و مجاعه بود.

مثلا خبر مي رسيد كه در فلان شهر مردم اطفال كوچك خود را خفه كرده گوشت آنها را خورده اند، يا در تهران شنيده مي شد كه مردم پوست خيك روغن را پخته و خورده اند و يا خون قصابخانه و گوشت مردار مي خورند.

يا ديده و شنيده مي شد كه مردم از ريشه گياهان و سبزه گندم و جو ارتزاق مي كنند. ناامني در راهها امنيت را از كاروانها سلب كرده بود. به طور كلي وضعيت كشور آشفته و پريشان بود. و در همان موقع كه گندم در تهران به خرواري 300 تومان رسيده بود در سيستان بسيار ارزان و فراوان بود». دكتر محمدقلي مجد يكي از اساتيد برجسته ايراني كه در خارج از كشور زندگي مي كند كتابي در خصوص وضعيت اقتصادي ايران در جنگ جهاني اول به رشته تحرير در آورده كه متاسفانه عليرغم سه سال از انتشار اين كتاب هنوز به فارسي ترجمه نشده است.

 او در اين كتاب مي نويسد: بخش مهمي از محصولات كشاورزي ايران بوسيله ارتش بريتانيا و پيمانكاران آن خريداري مي شد اين سياست سبب كاهش شديد مواد غذايي در ايران گرديد. عجيب تر اينجاست كه ارتش بريتانيا مانع از واردات مواد غذايي از بين النهرين و هند و حتي از ايالات متحده آمريكا به ايران مي گشت در حالي كه در بين النهرين (عراق) و هند وفور غله وجود داشته است» محمد علي كاتوزيان در كتاب اقتصاد سياسي ايران از مشروطيت تا پايان سلسه پهلوي مي نويسد: «در سراسر اين دوره (جنگ جهاني اول) پرداختهاي ايران دچار كسري بود و پيوسته بر ميزان بدهي هاي خارجي افزوده مي شد.

 در ساختار اقتصادي يا فني صنعتي كشور تحول بارزي رخ نداده بود، نزديك به 90 درصد نيروي كار در كشاورزي و صنايع دستي روستايي اشتغال داشته و ده درصد باقي مانده به تجارت و خدمات دولتي و صنايع شهري مشغول بودند.

عمده ترين كالاي وارداتي ايران مصنوعات صنعتي و عمده ترين صادراتش محصولات كشاورزي، نفت و صنايع دستي نظير فرش بود. نزديك به 80 تا 90 درصد مبادلات بازرگاني ايران با روس و انگليس صورت مي گرفت». ديون خارجي ايران رقم كلان را نشان مي داد به همين دليل ايران مجبور بود معادل يك سوم تا يك چهارم معادل وامهاي خارجي خويش را تنها به عنوان ربح اين وامها پرداخت نمايد» (محمد علي مهميد- پژوهشي در تاريخ ديپلماسي)

مهدي ملك زاده نيز در كتاب تاريخ مشروطيت مي نويسد: «در پي اولتيماتوم روسيه، شوستر به ناچار ايران را ترك كرد و خزانه دار بعدي مورنارد كه با همان اختيارات به استخدام درآمد اقتصاد ايران را تا پايان جنگ جهاني اول در اختيار خارجيان قرار داد. زيرا وي برنامه كاريش را به گونه اي تنظيم مي كرد كه گزارش محاسبات گمرك ايران قبل از آنكه بدست ايران داده شود به دولتهاي روسيه و انگليس تحويل داده مي شد.

بزرگترين نسل كشي (قرن ) در ايران بزرگترين فاجعه نسل كشي در قرن بيستم در كشور ما و همزمان با جنگ جهاني اول اتفاق افتاده است. طبق اسناد آمريكائي، در سال 1914 جمعيت ايران 20 ميليون نفر بود كه در سال 1919 به 11 ميليون نفر كاهش يافت توجه فرمائيد. يعني حدود 8 الي 10 ميليون نفر از مردم ايران از گرسنگي و بيماري هاي ناشي از كمبود مواد غذايي و سو تغذيه مردند. در اسناد آمريكائي مدارك مستندي درباره اين فاجعه بزرگ انساني وجود دارد. چهل درصد از مردم ايران طي دو سال قلع و قمع و نابود شدند.

 تنها در سال 1956 بود كه ايران توانست به جمعيت بيست ميليوني سال 1914 برگردد. دكتر محمد قلي مجد كه بر اساس اسناد موجود در مركز اسناد ملي ايالت متحده آمريكا (نارا) به اين تحقيق با ارزش رسيده است در مصاحبه اي كه با عبدا.. شهبازي انجام داده و در فصلنامه و تاريخ معاصر ايران به چاپ رسيده است به نقش انگليس در اين فاجعه مي پردازد.

او ادامه مي دهد: «قحطعي بزرگ در زماني اتفاق افتاد كه سراسر ايران در اشغال نظامي انگليس بود. ولي انگليسي ها هيچ كاري براي مبارزه با قحطعي كمك به ايران نكردند، بلكه عملكرد آنان اوضاع را وخيم تر كرد و سبب مگر ميليون ها نفر از ايرانيان شد. در زماني كه مردم ايران به دليل قحطعي نابود مي شدند ارتش بريتانيا مشغول خريد مقادير عظيمي غله و مواد غذايي از بازار ايران بود و با اين كار هم افزايش شديد مواد غذايي را سبب مي شد و هم مردم ايران را از اين مواد محروم مي كرد. جالب تر اين كه انگليسي ها مانع واردات مواد غذايي از آمريكا و هند و بين النهرين مي شدند به علاوه در زمان چنين قحطعي عظيمي، انگليسي ها از پرداخت پول درآمدهاي نفتي ايران استنكاف ورزيدند.

چنين اقداماتي را قطعا بايد جنايت جنگي و جنايت عليه بشريت به شمار آورد». مجد در ادامه اين مطلب صراحتا اعلام مي كند «هيچ ترديدي نيست كه انگليسي ها از قحطعي و نسل كشي به عنوان وسيله اي براي سلطه بر ايران استفاده مي كردند» عبدا.. شهبازي در مقاله استعمار و كودتاي 1299 مي نويسد: «طبق اسناد بانك شاهي از اوايل 1919 تا مارس 1920 مخارج دولت بريتانيا و ايران كه از طريق اين بانك پرداخت مي شد 143 ميليون قران بود كه 28 درصد آن به عنوان كمك به مرگ ايران اعطا مي شد و 65 درصد هزينه هاي نظامي بريتانيا هفت درصد نيز هزينه هاي ديپلماتيك در ايران بود.

اكنون خود نتيجه بگيريد در حالي كه كشور در قحطعي بزرگي كه قسمتي از جنايات آن توضيح داده شد و مردم از خونابه اي قصابخانه ها اتزاق مي كردند در يك مرحله 143 ميليون قران به دولتي پرداخت مي شود كه نفت ايران را خون خود مي داند! درست در همين زمان است كه هزينه برنامه هاي نظامي انگليس در بين النهرين و ايران به قدري سنگين مي شود كه برنامه جرج لويد نخست وزير وقت انگلستان براي ساخت 2 هزار خانه مسكوني در انگلستان با شكست مواجه مي گردد. تعبير مجد الاسلام كرماني در تاريخ انحطاط مجلس بهترين تصوير روشني را از به تاراج رفتن منابع ايران نمايان مي سازد: «از همان تاريخ كه بانك شاهنشاهي تشكيل شد ثروت ايران بر باد رفت و هر چه طلا در اين مملكت از تاراج اعراب باقي مانده و يا از ممالك ديگر مثل هندوستان به همراه نادرشاه و قشون ايران آمده بود با كمال ميل و رغبت تقديم ملت نجيب و نوع پرست بريتانياي عظمي گرديد. تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل.

 

 

نظرات و پیشنهادها:
آدرس پست الکترونيکي :   

فهرست عناوین

» صفحه اصلی

» عناوین کل اخبار

» اجتماعی

» اقتصادی

» سیاسی

» علمی

» فرهنگی

» ورزشی

» استانها

» خارجی

» خبر های منطقه  کرج

» گزارش و تحلیل

» عکس ها

» گفتگو

» یادداشت ها

» مقاله

» پیوند ها

» سرگرمی و امکانات

» جستجوی خبر

http://www.qadrmedia.tv

عناوین کل اخبار  | اجتماعی |  اقتصادی  | علمی | ورزشی | سیاسی  | فرهنگی