»
مجيد توكلي
حرف هاي تند و تيز و البته كمي تا قسمتي دير مهران غفوريان درباره استفاده از شخصيت خشايار در مجموعه زندگي به شرط خنده
اگر سريالي بسازم و آن وقت شخصيت داوود برره را بياورم هنر نمي كنم از شخصيتي بهره مي برم كه يكي ديگر آن را خلق كرد
دو سه سال مي شود كه وقتي تلويزيون را روشن مي كنيم، خبري از مهران غفوريان نيست. مجموعه هاي طنز 90 شبي يكي پس از ديگري ساخته مي شود و ما فقط يادمان است كه او را در زير آسمان شهر ديديم. همان زمان بود كه زير آسمان شهر توانست 92 درصد مخاطبان تلويزيون را جذب كند. اين كار بزرگي بود كه مهران غفوريان و عوامل اش كردند. حالا دو سه سال از آن روزها مي گذرد و براي مهران غفوريان، در اين دو سه سال اتفاقات بسياري افتاده. هم در زندگي شخصي و هم در زمينه كاري. از سينما گرفته تا تلويزيون، هيچ كدام براي او خوش يمن نبودند. از شايعه بي اساس خودكشي گرفته تا نگرفتن مجوز كارگرداني سينما. در اين زمان در دو فيلم سينمايي بازي كرد. يكي شارلاتان و يكي انتخاب كه اين روزها در سينماهاي محدودي اكران شده.
گفت وگوي ما با مهران غفوريان چند دليل دارد: اكران فيلم انتخاب، حضور در سينما و مجوز كارگرداني، صحبت درباره خشايار مستوفي و... نكته جالب اين گفت وگو، فضاي فانتزي است كه خود او به مصاحبه داده است.
چند سال بود كه از تلويزيون دور بودي و در سينما كار كردي. فيلم انتخاب هم كه الان اكران شده يكي از آن هاست. چي شد كه در اين فيلم بازي كردي؟
براي خيلي وقت پيش بود، پارسال و پيارسال. زياد يادم نيست. من چون خيلي خوش شانس بودم، فيلم هايي كه بازي كردم، شارلاتان و انتخاب، در جا مجوز اكران گرفتند و هر كدام 2سال بعد از ساخت، اكران شدند. روي همين حساب، زياد يادم نيست چه اتفاقي افتاد و چي شد. فقط يادم هست قرارداد بستم و كار كردم. در حين كار هم 6 روز در CCU بستري بودم.
چرا در CCU؟
براي قلبم. وسط كار، قلبم گرفت و بستري شدم و خوشبختانه چون وقتي ما سر كار مي رويم، بيمه مي شويم، به خاطر همين تمام مخارج بيمارستان را خودم پرداخت كردم! اين هم به خاطر اين بود كه تهيه كننده به وظايفش به خوبي عمل كرد. وقتي از ما ماليات كم مي شود، يعني بيمه هم هستيم و در جريان كار اگر اتفاقي رخ بدهد، بيمه مخارج را مي دهد.
يعني آن ها اصلا به اين موضوع توجهي نكردند؟ پس چه كسي تو را بيمارستان برد؟
آقاي تورج منصوري من را به بيمارستان برد. پس احتمالا سر كار نبودم و توي خيابان من را پيدا كرده و برده. ايشان در بيمارستان مهر توي زرتشت يا بيمارستان زرتشت توي مهر من را بستري كردند؛ نمي دانم كدامش درست است. اتفاق جالبي كه افتاد اين بود كه در اين 6 روز ديدم عوامل خيلي مي آيند و مي روند، نگو اين ها مي گفتند زودتر مرخصش كنيد تا بيايد سر كار و اصلا نگران من نبودند. ولي با همه اين ها آخر سر مبالغ را من خودم پرداخت كردم و اين من را خوشحال و راضي كرد.
سر فيلم شارلاتان چطور بود؟ اتفاق خاصي نيفتاد؟
نه، آن جا مشكلي پيش نيامد. اتفاقا آن ها خيلي خوش حساب بودند و سر وقت قسط ها را پرداخت كردند. ولي در عوض يك ميليارد فيلم فروش كرد و يك تشكر هم نكردند.
پس با اين حساب توي سينما زياد شانس نداشتي، بدبياري هم بود؟
آره، توي سينما خيلي هواي من را داشتند. در عوض مجوز كارگرداني ام را هم ندادند و 3 -2 سال است كه دنبالش ام. اول كه مي گفتند گروه كارگرداني بايد تصميم بگيرد و من رفتم آن جا گفتند فيلم كوتاه مي خواهيم. يك فيلم كوتاه ساختم و دادم. آقاي رئيسان هم گفتند نه، نمي شود. فقط فيلم كوتاه نيست و يك چيزهاي ديگري هم هست. بعد من زنگ زدم كانون كارگردانان و دليل كسري امتيازم را خواستم و آن ها گفتند كه ما نمي توانيم بگوييم و تو بايد خودت حدس بزني كه در چه چيزي كسري امتياز آوردي. بعد اگر حدس نزدي برو پيش آينه بين و يا فالگير و آن ها به ات مي گويند كه مشكل كار كجاست. من هم رفتم فرحزاد پيش آينه بين. آن هم گفت دو هزار تومان بده تا من طلسم كانون كارگردانان را بشكنم و من هم پول را دادم. غافل از اين كه پيرزن آينه بين هم نمي دانست مشكل كار كجاست. الان هم قانون عوض شده و مي گويند تهيه كننده بايد اقدام كند و حالا خوشبختانه تهيه كننده ندارم. اين ها اتفاقات بسيار خوبي است كه براي من در سينما افتاده.
در تلويزيون اوضاع چطور است؟
در تلويزيون هم كه ممنوع الكار نامحسوس هستم! من مانده ام درآمدم از كجا تأمين مي شود. البته بچه ها مي گويند دزدي كن. چون درآمدش خوب است. اتفاقا من يكي دو تا رفيق خلافكار دارم كه تو كار دزدي هستند. قرار است اگر كارم رديف نشد، (كه احتمالا نمي شود) از آخر هفته ديگر شروع كنيم. يعني وقتي اين مجله چاپ مي شود، من از شنبه آن هفته دزدي را شروع مي كنم. (با خنده)
آقاي مظلومي كارگردان زندگي به شرط خنده بودند؟ ايشان كه اوايل تدوينگر زير آسمان شهر بودند. من هم اخراجشان كردم. چطور شده كارگردان شده اند؟
يعني واقعا درآمدي نداري؟
شما وقتي تلويزيون را روشن كنيد و من نباشم، يعني پول در نمي آورم. من پولم را از اين راه درمي آورم. برايم جالب است به صورت مجهول الهويه به من نه كار نمي دهند و نه مجوز. يك جورهايي در اين حرفه گمنام شدم.
خيلي از صحنه هاي فيلم انتخاب حذف شده بود. براي صحنه هاي شما اين مشكل نبود؟
نه، من حجابم كامل بود و آرايش نداشتم.
فيلم را با مردم تماشا كردي؟
آره. رفته بودم مشهد، توي سينما من بودم و 5 نفر ديگر.
آن ها از تماشاي فيلم راضي بودند؟
بيشتر از ديدن من راضي بودند تا فيلم. چون آمدند پيش من و با هم گپ زديم. كسي هم فيلم را نديد.
چرا مشهد؟
چون يك خوبي كه اين فيلم داشت اين بود كه اول در شهرستان ها اكران شد. در تهران هم 2 تا سينما اكران شده كه سينماهايش معلوم نيست. و احتمالا به صورت مخفي اكران مي شود. يعني مي روي توي سالن و بعدا مي فهمي انتخاب هم اكران مي شود. به اين نوع اكران مي گويند اكران يواشكي . اين يكي از ويژگي هاي فيلم است.
نمي خواهي خودت يك فيلم بسازي؟
چرا. اتفاقا طرح فيلم نامه را پيش آقاي شايسته بردم. اميدوارم امسال بتوانم آن را كار كنم. مطمئن هستم كه فيلم پرفروشي مي شود.
برويم سراغ تلويزيون. اين اواخر مجموعه زندگي به شرط خنده را مي ديدي؟
مگر زندگي به شرط خنده اسم يك برنامه است؟
آره. يك سريال كه 90شبه بود. (با خنده)
كي؟ كجا؟ براي چه شبكه اي؟
شبكه 5. به كارگرداني مهدي مظلومي.
اِ... آقاي مظلومي كارگردانش بودند؟ ايشان كه اوايل تدوينگر زير آسمان شهر بودند. من هم اخراجشان كردم. چطور شده كارگردان شده اند؟
يعني تو واقعا هيچي از آن سريال نمي داني؟
نه نمي دانم. فقط يادم مي آيد اين اواخر چند بار مردم وقتي من را مي ديدند، به خشايار فحش مي دادند. مي گفتند اين خشايار چقدر بد شده. تا آن جايي كه يادم هست، قبلا مي گفتند خشايار خيلي خوب است و همه تعريف مي كردند. من هم فكر مي كردم دوباره تلويزيون زير آسمان شهر را پخش مي كند و مردم از خشايار راضي نيستند. پس بگو، توي اين سريال بازي كرده. خيلي حيف شد كه نديدم. متأسفانه آنتن تلويزيون من خراب است، به خاطر همين تلويزيون نگاه نمي كنم.
پس تو از استفاده از شخصيت خشايار مستوفي در مجموعه زندگي به شرط خنده ناراضي نيستي؟
ببينيد، من يك بار به عنوان كارگردان و تهيه كننده از تلويزيون پول گرفتم، به خشايار پول داديم و او هم بازي كرد. حالا يك بار ديگر تلويزيون پول مي دهد به يكي ديگر تا شخصيتي را كارگرداني كند كه قبلا بابتش پول گرفته و... راستش من زياد رياضي ام خوب نيست. از اين معاملات سر درنمي آورم.
مهدي مظلومي در مصاحبه اي گفته بود شخصيت خشايار مستوفي نه براي مهران غفوريان است و نه براي رضا عطاران...
پس احتمالا براي عمة خشايار است. ببينيد، بازي كردن آن آدم مهم نيست، مهم اين است كه آقاي مظلومي آمده پول گرفته بابت كارگرداني خشايار مستوفي؛ كسي كه قبلا سازمان به يكي ديگر براي كارگرداني اش پول داده و بعد يكي ديگر... باور كنيد من رياضي ام خوب نيست.
تو فكر مي كني شخصيت خشايار بعد از زير آسمان شهر، جاي كار داشت؟
ببين، اصلا اين ها مهم نيست. شما فكر كنيد من يك سريال بسازم و آن وقت شخصيت داوود برره را كه آقاي مهران مديري آن را كارگرداني مي كردند بياورم. اولا كه اين از لحاظ حقوقي خلاف است. ثانيا آن وقت من ديگر يك كارگردان حرفه اي نيستم. ثالثا هنر نمي كنم از شخصيتي بهره مي برم كه قبلا يكي ديگر آن را خلق كرده است.
جواب سؤال من را ندادي. خشايار بعد از زير آسمان شهر جاي كار داشت؟
شما خودتان چي فكر مي كنيد؟ من كه زير آسمان شهر 3 را ساختم، صداي همه درآمد. پس اگر جاي كار داشت، كسي اعتراض نمي كرد. ما از اين شخصيت حدود 300 قسمت بازي گرفتيم.
بگذريم. مجموعة شب هاي برره را مي ديدي؟
گفتم كه آنتن تلويزيون من خراب است...
نمي خواهي درباره اين مجموعه چيزي بگويي؟
ببين، من معتقدم وقتي مردم از يك مجموعه راضي هستند و استقبال مي كنند، معلوم است كه آن مجموعه، كار خودش را به خوبي انجام داده. برره هم مورد استقبال مخاطبان تلويزيون بود. پس معلوم مي شود مهران مديري و گروهش كارشان را به خوبي انجام داده اند
خودت براي تلويزيون برنامه اي نداري؟ نمي خواهي مجموعه اي بسازي؟
چرا. يك صحبت هايي با گروه فيلم و سريال شبكه 2 سيما كردم و به احتمال زياد اواخر تابستان يك مجموعه 26 قسمتي را مي سازم. اسم مجموعه هم اينم از زندگي است.
چرا 90 شبي نمي سازي؟
حوصله 90 شبي را ندارم. احساس مي كنم مي توانم توانم را بگذارم و يك مجموعه طنز هفتگي بسازم. مطمئن هستم كه اينم از زندگي مي تواند مثل زير آسمان شهر مخاطبان را جذب كند.
مهران غفوريان، اين چند سال شرايط سختي را گذرانده. درست است؟
بله. به هر حال وقتي حاشيه به سراغ ما مي آيد، همين اتفاق مي افتد. يك سري روزنامه و مجلات زرد با زندگي من شوخي كردند. كاري كه من سال ها انجام مي دادم و مردم را مي خنداندم و بابتش پول مي گرفتم. شوخي كردن، كار هر كسي نيست. مجوز مي خواهد. من مجوزش را دارم. ولي بعضي ها در اين دو سه سال مي خواستند شرايط زندگي من را به هم بريزند. ولي خدا را شكر مي كنم. مهران غفوريان وظيفه اش خنداندن مردم است. كار ديگري هم بلد نيستم.
|