چاپ خبر

»زن جوانى كه هنگام عقد براى هر يك كيلو وزنش ۱۰ سكه طلا به عنوان مهريه تعيين شده بود به دادگاه خانواده رفت و مهريه اش را به اجرا گذاشت و به خاطر داشتن ۸۲ كيلوگرم وزن درخواست ۸۲۰ سكه طلا كرد.

 اين زن جوان به قاضى دادگاه خانواده تهران گفت: سه سال پيش در يك مهمانى با پسرى به نام اميد آشنا شدم، بعد از مدتى اميد به خواستگارى ام آمد و تصميم به ازدواج گرفتيم.

از بچگى دوست داشتم هميشه مهريه ام متفاوت از دختر هاى ديگر فاميل باشد، به خاطر همين با وجود مخالفت هاى پدر و مادرم به اميد گفتم دوست دارم معادل هر يك كيلو وزنم ۱۰ سكه طلا به عنوان مهريه ام تعيين كنم و اميد هم قبول كرد. زن جوان ادامه داد: اوايل زندگى خوبى داشتيم. اما بعد از مدتى به رفتار هاى شوهرم شك كردم. ديروقت به خانه مى آمد و رفتار هاى غير عادى داشت. كم كم متوجه شدم معتاد شده است.

چند بار به او تذكر دادم كه اعتيادش را ترك كند اما بى فايده بود. تا اينكه يك روز يكى از دوستانم به من گفت شوهرم را با زن غريبه اى در خيابان ديده است. به اميد گفتم اگر دست از هوسبازى و خوشگذرانى هايت برندارى تقاضاى طلاق مى دهم. اميد هم مرا مسخره مى كرد و مى گفت هر كارى دلت مى خواهد انجام بده.

 آقاى قاضى من ديگر نمى توانم با اين مرد بى تعصب و هوسباز زندگى كنم. به دادگاه آمده ام تا اول مهريه ام را بگيرم و بعد از او جدا شوم. قاضى دادگاه خانواده بعد از شنيدن حرف هاى اين زن، دستور داد شوهر وى در دادگاه حاضر شود تا حرف هاى او را بشنود. مرد جوان صبح ديروز در شعبه ۲۶۰ دادگاه خانواده به قاضى گفت: آقاى قاضى، تمام حرف هاى زنم دروغ است. من اصلاً به او خيانت نكرده ام.

 او مشكل روانى دارد و قرص هاى اعصاب مصرف مى كند. اين زن دچار بيمارى سوءظن است و هميشه به من شك مى كند. من صبح زود از خانه خارج مى شوم و شب ديروقت به خانه برمى گردم. كار مى كنم تا خرج زندگى را تامين كنم. ضمناً او دروغ مى گويد كه من معتاد هستم. از طرفى مى دانم همه رفتارهايش به تحريك مادرش است. چون از روز اول ازدواجمان در زندگى ما دخالت مى كرد.

 درباره مهريه اش هم توضيح بدهم كه وقتى به خواستگارى اش رفتم گفت براساس وزنش بايد برايش مهريه تعيين شود و چون دوستش داشتم قبول كردم. همسرم روز عقدكنان لاغر اندام بود و وزنش به ۵۰ كيلو مى رسيد اما از چند ماه پيش مرتب خورده و خوابيده تا مهريه اش بيشتر شود.

 او مى خواهد مرا بدبخت كند. حتى شنيدم با مادرش به دكتر رفته و قرص هاى چاقى گرفته به طورى كه در مدت ۶ ماه ۲۰ كيلو وزن اضافه كرده تا پول بيشترى از من بگيرد. قاضى دادگاه پس از شنيدن حرف هاى اين مرد جوان بار ديگر از همسر او خواست در دادگاه خانواده حاضر شود تا پس از تحقيقات لازم، درباره اين زوج تصميم بگيرد.