|
تاریخ:9 /12/1384
|
بازدید کنندگان : 470 نفر
|
کد:3966
|
|

|
چاپ خبر
|
عنوان خبر : حکومت اسلامی وانحرافات مذهبی |

|
»داخل سواری مسافركشی نشستهام به طرف محل كار. راننده نوار زیارت عاشورا گذاشته است و مداح بین زیارت روضهخوانی، ناگهان شروع میكند در فضیلت «چای» امام حسین(ع) صحبت كردن و کراماتی که اتفاقاَ همه را خودش دیده! و اینكه چای امام حسین شفا میدهد و قابل احترام است.... در میان تمام داستانهایی كه به هم بافت، دو داستان نظرم را جلب كرد؛ خلاصه آنها چنین بود:
«شبی پس از پایان مراسم هیئت، آبدارچی بدون قصد، تفاله چای را داخل توالت ریخت. فردا یكی از دوستانم كه سیّدی بود زنگ زد و گفت: فلانی! من دیشب فاطمه زهرا(س) را خواب دیدم. فرمودند دیگه این كار را نكنید.»
«در هیئتمان معمولاً چای را داخل ظرفهای رویی به مردم میدادیم. دكتری بود كه به هیئت میآمد. به ما اعتراض كرد كه چرا بهداشت را رعایت نمیكنید؟ شب خواب میبیند در مجلسی خانم فاطمه زهرا(س) مشغول چای دادن است ـ دقت كنید كه حضرت فاطمه داخل جمع مردانه مشغول پخش چایی است و حتماَ آقایان مداح می دانند که به روایت از رسول اکرم(ص)خواب دیدن معصوم(ع)عین دیدن خود اوست نه آن که رویا و خیال باشد ـ دكتر جلو میرود و درخواست چایی میكند و خانم(س) اعتراض میكنند و میفرمایند: تو كه چایی غیر بهداشتی نمیخوردی؟» (و انگار نه انگار که در جامعه بدوی عرب،اوّل خانواده ای که مردم را به تمیزی فرا می خواند خاندان عصمت و طهارت بود؟و اصلاَ عزاداری برای امام حسین(ع) با تمیزی و پاکیزگی مگر منافاتی دارد؟) و یا بار دیگر از کسی شنیدم که می خواست قدرت فاطمه زهرا(س) را_همان که اگر نبود خلقتی نبود_برای مردم تشریح کند؛«وقتی که خلیفه دوّم می خواست از حضرت علی(ع)بیعت بگیرد و ایشان قبول نمی کرد؛عده ای را به در خانه مولا فرستاد.زورشان به ایشان نمی رسد.آنقدر آمدند که چهل نفر شدند و طناب بر گردن مولا زدند(خدا همه تان را ببخشد که برای ترغیب حسّ ترحم مردم این گونه ائمه(س)را کوچک می کنید)علی(ع) را کشان کشان می بردند که حضرت زهرا(س) رسید و آن قسمت از طناب را که به کمر مولا بود گرفت و کشید و ناگهان هر چهل مرد نقش زمین شدند! دقت که می کنم می بینم که بخشی از این انحرافات به خاطر آن است که تریبون تبیلغ را داده ایم به دست عده ای مداح کم ظرفیت که گمان می کنند همه اهل بیت هم لزوماً کسانی بوده اند مثل خودشان؛بعد می نشینند و معصوم علیه السلام را با خودشان مقایسه می کنند و بعد «آنچه دوست دارند باشند»را به معصوم نسبت می دهند. امّا کسی نیست به این همه مداح تریبون رانتی به دست آورده بگوید:این که به جوانمان بگوییم اهل بیت(ع)را دوست داشته باش چون انسانهای قلچماقی بوده اندیا شمایلشان مثل جوانان خوش تیپ و آرایش کرده و تیغ به صورت کشیده فامیلتان بوده،کجایش باعث ایجاد محبّت واقعی می شود؟خب!اگر کسی پیدا شد که زور بازویش از اهل بیت(ع)بیشتر بود تکلیف این جوان گرفتارِ حرفهای بی اساس،چه می شود؟ و اصلاً شما چند نفر را میشناسید که به خاطر این صفات زودگذر جسمانی بروند و جان خود را فدا کنند_آن چنان که بچه های ما در طول دفاع مقدِس کردند؟ بدتر از این انحرافات نقلی در مراسمهای عزاداری،این روزها به انحرافات رفتاری فراوانی که برخی جز «بدعت» چیز دیگری نیست برمی خوریم.(از موسیقی بگذریم که هرچه دلسوزان اسلام و انقلاب و هم موسیقی شناسان متعهد گفتند اثری بر مسئولان به خواب خفته فرهنگی و تبلیغی نکرد که نکرد و شد آن چه شد که امسال همه جور بزن و بکوبی به نام سوگواری سالار شهیدان به خورد جوانانمان دادیم؛حال چشممان باید برای به بیراهه رفتن نسل جوان شیعه در مملکت شیعه گریان باشد). یكی از بستگان تعریف میكرد از پسرعمویش، جوانی «مجید»نام. این واخر پولی جمع كرده و علمی خریده است. آشنای ما میگفت چند روز پیش از محرّم مادر «مجید» زنگ زده بود كه «بیا چیزی نذرِ «علم مجید» كن خیلی حاجت میدهد!» و حالا علم مجید شده است محل بستن دخیل در و همسایه و فامیل. میترسم تعبیر كنم این «عمل مردم» و این «علم مجید» را. صدا و سیما هم _که اساساَ هیچ نشانه ای از تغییر در آن،حتّی پس از تغییر مدیریت دیده نمی شود_یکی دو شب پیش از عاشورا، مجلس عزاداری امام حسین(ع) را نشان میداد. و بدعتی دیگر و این بار از رسانه ملی حكومت اسلامی؛دختر بچهای را آورده بودند با لباس و چادر و پوشیه سبز رنگ و نشانده بودنش روی منبر میان جمعیت عزادار مرد. و مدّاح هرگاه روضۀ حضرت رقیه میخواند تلویزیون زوم میكرد روی چهرۀ دخترك و مدّاح هم که گویا پدر دخترک بود با اشاراتی به او دل همه را می سوزاند! و اینها مگر جز این است كه اصل توسل به ذات مقدس امام حسین(ع) را منحرف كردهایم به توسل به وسایل و روابطی كه به خودی خود ارزشی ندارند؟ اینها را مینویسم كه به عنوان یك شیعه فقط آنچه وظیفهام میدانم گفته باشم؛ شاید كسی در میان این همه مسئول فرهنگی پیدا شود و پی چاره برآید. میترسم از روزی كه اوضاع بدتر از این و مجالس عزاداریمان باعث وهن اهل بیت عصمت و طهارت(ع) شود. خدا نیاورد آن روز را كه قومی شویم بیعمل و بینتیجه و سرافكنده. و این میان وظیفه حکومت در برابر این انحرافات چیست؟مگر قرار است که فقط فکر آب و نان مردم باشیم(که آن هم جای حرف دارد!)و آموزش و مسائل فرهنگی را به حال خود رها کنیم؟ آیا نمی توان پرسید: اصلاً جایگاه نظام تبلیغی و آموزشی و فرهنگی در این میان كجاست؟ما مردم عامی مقصریم یا نظام تبلیغی و فرهنگی كشور كه در تمام این سه دهۀ گذشته نتوانسته است چند مدّاح با معرفت باسواد تربیت كند یا حداقل منابع معتبر و منقّح، تهیه کند و در اختیار آنها قرار دهد كه حال، روضهخوانی در مجاس اباعبدا... (ع) به این سرانجام نرسد ؟ داستانی از امیرکبیر بگویم.به هنگام شیوع آبله در ایران امیرکبیر حکم کرد به تمام کودکان واکسن آبله بزنند و هر که سرپیچی کرد پنج تومان جریمه شود.روزی پیرمردی را پیش امیر آوردند.پیرمرد فرزندش را واکسن آبله نزده و باعث مرگش شده بود؛فقط به این خاطر که عده ای رمّال گفته بودند با تزریق واکسن،شیطان وارد روح می شود!امیر از او خواست پنج تومان جریمه ای را که قانون معیّن کرده بپردازد و پیرمرد بدبخت تر از آن که چنین کاری از عهده اش برآید.امیر که می خواست قانون را تعطیل نکند از جیب خود پول را به خزانه داد و او را روانه خانه کرد.بعد از رفتن پیرمرد، امیر گوشه ای نشست و شروع به گریه کرد.اطرافیان علتش را پرسیدند.گفت:"مقصر این پیرمرد نیست.مقصر ما و حکومت ماست که از ابتدا فکر یاددادن به این مردم نبوده است" حكومت اسلامی اگر بودجه مذهبیاش را خرج آموزش و پرورش در زمینه مذهب و تعمق عزاداری كند نتیجهاش پرثمرتر از آن است كه متولی تجهیز و تأمین مالی هیئتهایی شود كه صدها سال بدون كمك دولت، و حتی بسیاری مواقع زیر فشار دولت ـ چراغ عزاداری سالار شهیدان را روشن نگه داشتهاند. باور كنید كار سختی نیست اگر بخواهیم.
|
|
|
|
|
|