»وقتي زير آتش گلوله و توپ به آرامي سرش را بالا ميآورد تا به سرعت يك فريم عكس بگيرد، هرگز باورش نميشد سالها بعد گلها به جاي گلولهها در قاب دوربينش جا خوش كنند. به خاطر عكسهاي ماندگارش از جنگ برخي هنوز امير علي جواديان 48 ساله را به عنوان يكي از عكاسان به نام دفاع مقدس ميشناسند.
اما پس از جنگ فصل تازهاي از عكاسي امير علي جواديان آغاز شد. 40 هزار فريم عكس از طبيعت ايران در مدت يك دهه جواديان پركار را تبديل به عكاس طبيعت ايران كرده است. عكاسي كه ميگويد:" به عشق مردم و ميهنم به طبيعت ايران روي آوردم." و همه اينها را ميشود بي آنكه چيزي گفت در عكسهاي سحرانگيز او از طبيعت زيباي ايران ديد. تنها بهانه ما براي گفتگو با او اعطاي نشان درجه يك هنري( دكتراي عكاسي) از سوي شوراي ارزشيابي هنرمندان به امير علي جواديان عكاس جنگ وصلح است.
* از خودتان بيشتر براي ما بگوييد
_ متولد 1336 هستم. از جواني به حرفه عكاسي علاقه زيادي داشتم. در عرصههاي مختلف عكاسي كردم و 15 سال است كه در دانشكدههاي مختلف عكاسي تدريس ميكنم. استاد راهنماي بيش از 50 پايان نامه دانشگاهي بودهام و دو سال هم مديريت گروه عكاسي دانشگاه آزاد را برعهده داشتم.
* چطور عكاس جنگ شديد؟
- جنگ يك اتفاق در ابعاد بسيار بزرگ بود كه همه مردم ايران را به نوعي درگير كرد و من هم به عنوان يك ايراني درگير ماجرا شدم. در بسياري از عملياتها همراه با رزمندهها بودم و سعي كردم ابعاد مختلف اين حادثه بزرگ را پوشش دهم. من فريمهاي فراواني از روزهاي دفاع مقدس دارم. جنگ كه تمام شد من هنوز هم عكاس بودم به خاطر همين به سراغ طبيعت رفتم.
* چه شد كه شما از جنگ به طبيعت رسيديد؟
- من فقط عكاس طبيعت نيستم. در واقع هنر عكاسي، هنري با ابعاد بسيار وسيع و جهاني است كه شاخههاي گوناگوني همچون عكاسي جنگ، عكاسي مستند، عكاسي طبيعت، عكاسي پرتره و عكاسي اجتماعي دارد و تمامي اينها دغدغههاي من هستند و من در تمامي اين زمينهها عكاسي ميكنم. اينكه در آن زمان چرا به سراغ طبيعت رفتم به خاطر عشق به مردم و ايران بود. ميخواستم مثل دوران جنگ در غم و شادي باز هم كنار مردم باشم. در كنار طبيعت از آيين و رسومشان و از معماري و... نقاط مختلف ايران عكاسي كردم. حالا هم پس از 10 سال عكاسي طبيعت دوست دارم به سراغ عكاسي از زير آبها بروم.
* با توجه به اينكه بيش از 40 هزار فريم از عكسهاي شما مربوط به عكاسي از طبيعت است، ايران را چگونه ميبينيد؟
- ايران كشوري بزرگ و عجيب است. شما در ايران كوير، كوهستان، جنگل و آبشار داريد. اين تنوع غريب را شما در كمتر كشوري از جهان ميبينيد. در هر گوشه اين مملكت شما ميتوانيد يك پروژه عكاسي اجرا كنيد.
*اما به نظر ميآيد ما ايرانيها خيلي سابقه تصويري نداريم؟
- نميشود گفت ما هنر تصويرگري نداشتيم. هنر مينياتور ما هنر تصويري است. يا در شاهنامه، كلمات به زيبايي قصهها را به تصوير كشيده شده است. ما از اولين كشورهايي بوديم كه هنر عكاسي وارد آن شده است.
*منظور من نخبهها نيستند، در هر جامعهاي آنها وجود دارند. اما وقتي قضيه مهمتر و جديتر ميشود كه اين اشرافيت ذهني بسط پيدا كند، موج ايجاد كند و روي ديگران تاثير بگذارد و همه جامعه يا اكثريت آن از حداقل شناخت بصري برخوردار باشد كه تصوير خوب و بد را تشخيص بدهد و عكس خوب را بفهمد.
- بله، متاسفانه اين مشكل در ذهنيتها هست. ما كار فرهنگي عميق نكرديم و به همين خاطر در ديگر زمينهها نيز مشكل داريم. الان ادبيات و سينما و نقاشي و خيلي از هنرهاي ديگر يا در بين مردم نيستند يا اگر بودند، اين ارتباط در حال قطع شدن است. يعني عامه جامعه آنها را نميپذيرد و فقط عده خاصي از اين هنرها استفاده ميكنند.
* در قديم هنرهاي ايراني كاربردي بودند؟
- بله، معماري ما را نگاه كنيد. هنرهاي ما هم كاربردي بودند و هم زيبا. تمام مساجد ما را نگاه كنيد. گلدستههاي مسجد جامع يزد فوقالعاده هستند. ضد زلزله هستند. هنوز لعاب كاشيها سالم است. بهترين رنگ را انتخاب كردند تا چشم آدم خسته نشود. ضربان قلب را كنترل ميكند اگر تند باشد، كند و اگر كند باشد، تند ميكند.
* عكاسي هنري پرهزينه است، چكار ميكنيد براي جبران هزينهها؟
- همانطور كه گفتيد عكاسي هنر پرهزينهاي است. من مجبور هستم با قبول پروژههاي عكاسي تبليغاتي هزينه رشتههاي ديگري را كه مورد علاقهام هستند انجام دهم.
* پروژههاي بعدي شما چيست؟
- پروژه آينده من عكاسي از غارهاي ايراني است. ما غارهاي زيادي در نقاط مختلف ايران داديم. اما رفتن براي عكاسي به غارها سختيهاي خاص خودش را دارد. رفت و آمد در اين غارها سخت است و به وسايل فني احتياج دارد كه در حال آماده شدن هستم.
* چگونه به اين مرحله رسيديد كه براي عكاسي از پديده مورد علاقه خودتان اين كارها را انجام دهيد؟
- اوايل وقتي شما هر كاري را شروع ميكنيد شايد بيشتر به فكر تثبيت خود هستيد. اما كمكم از اين مراحل رد ميشود و دچار نوعي وسواس فكري - هنري ميشويد. شما هر چقدر عكس بگيريد فكر ميكنيد كه باز هم كم عكس گرفتهايد و خوب نگرفتهايد. براي شما مثالي ميزنم. من بارها از نيلوفرهاي مرداب انزلي عكس گرفتم. ابتدا از ساحل، بعد از روي قايق و بالاخره وقتي موفق شدم كه تا گردن در آب و لجن فرو رفتم. آن وقت بود كه توانستم دور اين گلها بچرخم و از زواياي نزديك از آنها عكس بگيرم در حالي كه زالويي روي پايم چسبيده بود و خونم را ميخورد. شايد باور نكنيد. اما اين تنها عكسهايي از نيلوفرهاي مرداب انزلي بود كه مرا راضي كرد.
* گويا شما آرشيو عكاسي از آبشارهاي ايران را هم داريد؟
- بله البته همه آبشارهاي ايران، نه ولي از اكثر آنها عكس گرفتم از آيينهاي قومي ايراني هم عكس گرفتم. عروسي عشاير، ترك، كرد، لر و تركمن شما آنقدر در آنجا تنوع رنگ ميبينيد كه واقعا متحير ميشويد.
*رفتن به نواحي مختلف ايران، برقراري رابطه با آنها و ايجاد فرصت مناسب براي عكاسي بايد كار سختي باشد؟
- عشق به عكاسي همه اين مشكلات را حل ميكند. من بارها تا كمر در خاك كوير و برف كوه فرو رفتم. ناگهان به من زنگ زدند و شبانه حركت كردم. زيرا ثبت آن پديده زيبا برايم خيلي مهم است.
* چطور عكاسي از پديدههاي ايران را تقسيمبندي ميكنيد؟
- ببينيد در بهار بايد به دشت رفت و از آبشار عكس گرفت. در پاييز بايد به جنگل گرفت و از تنوع رنگها عكس گرفت. در زمستان وقتي برف ميآيد كوه زيباست.
* در ارتباط با مردم مشكلي نداشتيد؟
- خير مردم ايران، مردم بسيار شريفي هستند. به خصوص مردم روستاها، عشاير و شهرستانها نمونه نابي از پاكي و خلوص هستند. شما وقتي ميهمان آنها ميشويد با همان صفا و سادگي خودشان هر چه را كه دارند در اختيار شما قرار ميدهند و پيچيدگي انسانهايي را كه در كلانشهرها زندگي ميكنند، ندارند. من به بيش از سي كشور جهان سفر كردم و با جرأت ميگويم هيچ گاه برخورد خوبي را كه مردم ايران ميكنند در هيچ جاي جهان نديدم.
|