|
تاریخ:12 /10/1384
|
بازدید کنندگان : 381 نفر
|
کد:2939
|
|

|
چاپ خبر
|
عنوان خبر : تفکیک کردستان ,روزگاراین حرفهابیات شده است |

|
» قبلاً او را در لندن بارها ديده بودم، در دوران دانشجوييام ... بهخاطر حرفهام. خـانوادهاش را خوب ميشناختم. پدر همسرش "ابراهيم احمد" بود، نويسندهي مشهور كُرد كه هنوز رمان "ژانيگل( "درد زايمان ملت) او را آيينهي تمام نماي وضع كردستان ميدانند، مادر همسرش "گلاويژ احمد" كه او هم از زنان مشهور ادب و هنر كُرد است، جمهوري در كوهستانش را ترجمه كرده بودم اما در محاق توقيف نشر فرو رفت، با باجناقش "مظهر خالقي"، استاد آواز كردي رابطهاي حسنه - اما بنا به جبر روزگار، موقت - داشتم و ...
دست دادنش گرم است و تعارفش گرمتر ... با كلمات و عباراتي تعارفآميز و گاه پُرخنده سخن ميگويد ... در لابهلاي چهرهي خسته و سالخوردهاش، نوعي غرور نهفته است ... به حرفهايم خوب گوش ميدهد، ... حرف ميزند با صدايي غرّا و رسا ... انگار اصلاً وقتي لازم نيست تا كه محيط صحبت گرمتر شود و صحبت با او خيلي راحت گل ميكند...
مدتي است كه صدام رفته است، زنگ تلفن مرتباً صدا دارد... كُردهاي همزبانش از همهجا برايش پيغام دارند ... سرميز نهار نشسته، خسته و گرسنه ... اما خود را موظف ميداند كه به همهي تلفنها پاسخ بدهد ... شيرين خانم آهسته در گوشم نيم ساعت وقت را يادآوري ميكند؛ اما فعلاً سر طالباني شلوغ است ... تلفني را به عربي پاسخ ميگويد، ديگري را به تركي، بايكي به كردي حرف ميزند با ديگري به انگليسي گاهبهگاه هم به فارسي، متلكي ميگوي ... محشر است، ميگويند 7 زبان ميداند!
پيري كه تجربهي سالهاي دربهدري، شاخه به شاخه جَستن، تبعيد، فرار، كشتار و ... را در پشت سر دارد.
هر چند كه تا ملامصطفي زنده بود، نمود چنداني نيافت؛ اما پس از حضور ژنرال حسن البكر، طالباني همسطح با ملامصطفي پشت ميز مذاكره نشست ... زماني حكومت عراق، نمايندهي كردها را نميپذيرفت، هيچكدام از كردها را به شغلهاي كليدي نميگمارد، در هيچ ردهي حكومتي جايگاهي نميداد ... اما امروز روز، در اتاق كار رييسجمهور كرد، ميتوان مقابلش نشست و گفتوگو كرد ... آقاي طالباني! بعد از انتخابات عراق، قانون اساسي مورد نظر شما چه خواهد بود و اين قانون اساسي مصوب چه تأثيري در روند تغييرات آيندهي عراق خواهد داشت؟
من فكر ميكنم كه اين قانون، سرچشمهي قانون اساسي عراق ميشود و خواستهي ما اين است كه عراقي متحد و دموكراتيك و فدارتيو و متفق بهوجود بيايد و قانون اساسي عراق بر مبناي اصول و قوانين حقوق بشر و بهصورت توافقي وراي جمعي بين نيروهاي عراقي باشد و هم ميخواهيم كه مشكلات و مسايل خود را خودمان حل و فصل كنيم ... مثلاً رابطهي دين و دولت؛ كه آيا دين را در دولت يا سياست خود تركيب كنيم يا اينكه جداگانه و بهدور از فساد هر دو، مود استفاده قرار دهيم... تصور ميكنيم كه هم دين ما ميتواند اسلام باشد و هم ميتواند بر اساس دموكراسي ديني و آزادي مذهبي باشد؛ مابقي اديان هم حق زيست و تنفس دارند و نميتوان انتظار و توقع داشت كه اسلام تنها دين و مبدا قانون اساسي عراق باشد.
ما به همراه تمام احزاب اسلامي بر اين نكته رضايت داديم كه عراق بايد به شيوهي جمهوري دولت فدرال اداره شود و اتحاد اقوام آن بايد بهشكل كاملاً اختياري باشد، يعني ما با همهي احزاب اسلامي سني و شيعه در اين زمينه به توافق رسيدهايم، در حال حاضر زمينهي ايجاد يك حكومت صرف اسلامي در عراق وجود ندارد، كه مثلاً مشابه جمهوري اسلامي ايران باشد و يا به شيوهاي كاملاً اسلامي باشد. ما خواستار تشكيل جمهوري فدراتيو در عراق هستيم.
يعني يك فدراسيون تشكيل شود، مانند كشورهاي استراليا، كانادا، آلمان، سوييس، آمريكا و ... دولت فدرال پديد آيد، اما آيا كردها هم همين نظر شما را دارند؟
من فكر ميكنم آنچه كردها خواستهاند، هماني است كه 12 سال پيش آن را ميخواستند، ما از ايجاد حكومت مستقل و خودمختاري كردستان صرفنظر كرديم تا با اعراب عراقي و شيعيان، متحد شويم و يك حكومت دموكراتيك و فدرال تشكيل دهيم.
نامه: روابط كردها با آقاي سيستاني - رهبر مشهور مذهبي عراق - چگونه است و ايشان چه نقش و تأثيري را در سياست عراق دارند؟
به نظر بنده، رابطهي ما با جناب آقاي آيتالله سيستاني بسيار خوب و رضايتبخش است و خود من چندين بار به حضور ايشان رفتهام. نظريات ايشان بسيار دموكراتيك و دلسوزانه و به نفع همهي مردم عراق است و ما فكر ميكنيم كه نقش ايشان بسيار مثبت است و حتي راي بر اين است كه شأن ايشان بسيار فراتر از دخالت و قبول مسؤوليت در احزاب و امور سياسي است. ايشان بيشتر يك ناظر مدبرند و كمترين دخالتي در سياست عراق ندارند.
شما قبلاً با صراحت اعلام كردهايد كه "شروط ما براي پذيرش يكي از پستهاي عالي دولت انتقالي عراق، اعطاي خودمختاري به كردستان، اخراج عربها از كركوك و الحاق آن به كردستان، ادامهي فعاليت پيشمرگهاي نظامي كُرد و اختصاص يك چهارم بودجهي كشور به كردستان است." كه اولاً؛ مسألهي اخراج، چندان با قوانين حقوق بشري هماهنگ نيست و ثانياً؛ اين مسألهي خودمختاري تا چه اندازه در معادلات سياسي عراق اهميت دارد؟
| ببينيد! اين خواستهي درست و منطقي كردها است كه بهصورت خودمختار و مستقل اداره شوند و بهصورت منطقي و دموكراتيك در كنار ديگر قوميتها و برادران شيعه، به بازسازي و عمران عراق كمك كنند و خوشبختانه دوستان ما نسبت به اين خواست به حق و تاريخي كردها، نظر احترامآميز و مثبت دارند و سعي ميكنيم با همكاري هم چارچوبهاي درست اين خواست ملي و تاريخي را بسازيم. چون خواستهي عمومي، همان جمهوري دموكراتيك و مردمسالار در عراق است، با رعايت حقوق شهروندي و اقليتي ... كه حق همگان براي شركت جستن در تصميمگيري در مورد امور همگاني و عام جامعه محفوظ باشد ... حق انتخاب، حق راي و حق نقد را داشته باشند، اين باور به ارزش فرد انساني است...
خواستهي كردها هم؛ وجود فضايي آرام، منطقي، دموكراتيك و با ثبات براي برقراري زمينهي توسعه و اجراي برنامههاي مورد نظر اتحاد رهبران و شركت كنندگان در صحنهي سياسي عراق است و اينكه بهدرستي در فضايي دوستانه و آرام، بتوان بعد از گزينش 275 نمايندهي مجلس ملي و اعضاي 18 مجلس ايالتي، مراحل بعدي تأسيس حكومت عراق را دنبال كنيم، از طرف ديگر در مجلس ملي كردستان عراق هم دومين دورهي انتخابات براي رقابت بر سر 111 كرسي است؛ كه كمال عبدالكريم فواد، از طرف جبههي ميهني، رياست مجلس را عهدهدار شد ...
من معتقدم كه علاوه بر كردها، تمام عراقيها بايد از حقوق يكساني برخوردار باشند، بهطوريكه در عراق، هيچ فرقي بين عرب، كرد، تركمان، آشوري، مسلمان، مسيحي، شيعه و سني وجود نداشته باشد، البته قانون هم اينها را به يك چشم نـگـاه خواهد كرد، البته انتخاب با توجه به شايستهسالاري خواهد بود، نه اينكه با توجه به قوميت و مذهب و ... ما ديگر نبايد اين مسايل را مهم جلوه دهيم ... روزگار اين حرفهاي بيات شده سپري شده است.
خودمختاري و استقلال كردهاي عراق، چه تأثيري را بر خواستها و آرمانها و اهداف تاريخي و سياسي كردهاي ايران و تركيه خواهد داشت؟
فكر ميكنم كه هر حركت و پيشرفتي در كردستان عراق بهسوي فدراتيو، دموكراسي و مردمسالاري و آرمانهاي آزاديخواهانه و مدني كردها، تأثير مثبت و بهسزايي را در ديگر مناطق كُردنشين خواهد داشت. بدون شك اين روند، تأثير مثبت خود را بر ديگر بخشهاي كردستان خواهد گذاشت و در نتيجه راه براي دموكراتيزه كردن منطقه آماده ميگردد و بنا به وجود پتانسيلهاي موجود در منطقه، اين خود بزرگترين كمك به برقراري صلح و آرامش در منطقه است و كردها بنا به پيشينهي تاريخي و انديشهي ژرف نشأت گرفته از تحولات اجتماعي خود، ميخواهند يك قدم فراتر از خودمختاري و خودگرداني بروند ... و همهي شواهد و قراين حاكي از آن است كه كردها ميخواهند اينبار در موزاييك قدرت منطقه داراي نقشي پردوام و فعال باشند... چون از پيشگامان جنبش آزاديخواهي و دمـوكـراسيطلبي در منطقه هستند و در سنت جنبش و تحول و دموكراسيخواهي ريشه و اصالت دارند.
شما نامزد رياست جمهوري هستيد، آيا در نخستوزيري نقش بهتر و مفيدتري خواهيد داشت يا عنوان رياست جمهوري؟
البته كردها در نخستوزيري ميتوانند نقش بهتر و مؤثرتري داشته باشند، اما برادران شيعهي ما اصرار ميورزند و ميگويند كه آنها طالب اين پست هستند و ما هم نميخواهيم بهخاطر پست و عنوان قدرت، با برادران شيعه اختلافي داشته باشيم و بنده هم از طرف رهبري كردستان مستقل و آزاد عراق، نامزد رياستجمهوري شدهام.
بههرحال ما مصمم هستيم كه آزادي و دموكراسي در كشورمان پيروز شود و سعي ميكنيم كه اين سيستم دموكراتيك و فدراتيو و مردمسالار را در كشورمان ايجاد كنيم، پيش از هر چيز، بر اين نكته تأكيد ميكنيم كه حكومت جديد عراق بايد شامل نمايندگان تمام احزاب سياسي باشد، كه بتوانند آزادانه و بدون هيچ قيدوبندي، فعاليت كنند و نمايندهي شايستهاي در شوراي حكومت داشته باشند ... مثلاً در شوراي حكومت، نمايندگان اعراب و سني بايد كاملاً مشخص شوند و تعداد اعضاي شوراي حكومت، بايد بيشتر شود و نمايندگان عربهاي سني بايد توسط خود آنان انتخاب شوند، نه اينكه ما آنها را انتخاب نماييم و فرمايشي انتصاب كنيم و نوعي حالت استصوابي بهوجود آيد و لازم است كه حكومت جديد، استقلال به تمام معنا داشته باشد و قدرت تامالاختيار براي ادارهي امور عراق در دست داشته باشد.
آيا ميتوانم از تفكر و ذهنيت يا افق ديد رييس جمهور عراق بپرسم؟
بله! بارها گفتهايم كه تقسيم قدرت در دوران انتقالي بايد با توافق ميان سه گروه بزرگ عراق (يعني سني و شيعه و كردها) صورت گيرد، در آنصورت جمهوري عراق توسط تمام جناحها مورد حمايت قرار خواهد گرفت و ديگر هيچكس اعتراضي نخواهد داشت، ولي پس از پايان اين دوران ما با توجه به شايستگي افراد، سمتها را در اختيار آنان قرار خواهيم داد و در آن زمان ديگر هيچ تفاوتي بين شهروندان عراقي چه كُرد و چه عرب و چه شيعه و چه سني نخواهد بود.
ديگر تقسيم قدرت صورت نخواهد گرفت تا نوعي مافياي قدرت بهوجود آيد، برادركشي شود، خون و خونريزي شود. در آن زمان ما رييس شوراي رهبري خواهيم داشت نه رييس جمهور؛ اگر رييس اين شورا، عرب شيعه و يا كرد شيعه باشد تفاوتي ندارد، بلكه تنها لازم است كه نخستوزير، عرب، سني يا كُرد باشد و به همين ترتيب، مسئولیتها بطور يكسان تقسيم خواهد شد.
من هم سخنان دوستان را ميپذيرم كه آيندهي منطقهي ما در گرو دموكراسي و فدراليسم و آزادي انساني است؛ و بدون داشتن آزادي و دموكراسي، نميتوان عدالت را در جامعه بهوجود آورد ...
امروزه ديگر پُتك تفاوت مذهب و نژاد زدن، نشانهي بلاهت و سفاهت است قانون انساني، اشتراك حق همهي اقوام و ملتها است، ما بايد به اين حقوق و آزاديها حرمت قايل شويم و به پيشبُرد آن احترام بگذاريم ... گفتوگو و رابطهي آزاد و مستقل و مسالمتآميز، امنيت جامعه را تضمين ميكند؛ جامعهاي كه بايد حيثيت، هويت و حقوق آن فراهم بشود و روابط انساني در آن توسعه پيدا كند ... چون استقلال و وحدت، هدف ماست.
احمقانه است كه كسي بخواهد يك قوم، زبان يا نژاد و مذهب را بايكوت كند، هم زيستي و همدلي، مظهر انسانيت است.
گفتگواز: عرفان قانعي فرد
|
|
|
|
|