»بعد از بازگشت غرورآفرين(!) «في ترني» و باقي دوستانش به انگليس، «في» كه خاطرات (شما بخوانيد توهمات) خود را به يكي از رسانه ها فروخته بود، شروع به گفتن حرفهايي غريب عجيب(ديگه ازعجبيب غريب گذشته بود) كرد ، گفتني است در طي اين مدت كه «في» اقدام به ساختن خاطراتش از ايران مي كرد مصرف قرص اكس و باقي مواد توهم زا در انگليس به شدت افزايش يافته بود.
- «في» خاطراتش را با اين جمله شروع كرد:«هر لحظه فكر مي كردم مي خواهند به من تجاوز كنند!»، گفته مي شود «في» در پاسخ به يك خبرنگار كه پرسيد:«چرا چنين فكري مي كردي؟»، گفت:« من فكر مي كردم ايراني ها هم به مانند ما انگليسي ها هستند، اما متاسفانه اين چنين نبود و آنها كاري با من نداشتند!»
- «في ترني» در ادامه گفت: «با شنيدن صداي چكش و تخته فكر كردم برايم تابوت مي سازند!»، احتمالا «في» فراموش كرد تا بگويد:« وقتي برايم يك ليوان آب آوردند فكر كردم مي خواهند مرا سر ببرند!»
- برخي از راديوهاي بيگانه گفتند:«ايرانيان في ترني را محبور به سر كردن روسري كردند و اينگونه او را شكنجه دادند.»، برخي آگاهان معتقدند خوب شد «في ترني» در ايران مانتو نپوشيد، چون آدمي كه با سر كردن روسري شكنجه مي شود احتمالا با پوشيدن مانتو به قتل مي رسد!
- «في» افزود:« ابتدا شكم عروسكي را كه احمدي نژاد به دخترم هديه داده بود گشتم و وقتي مطمئن شدم در آن بمب نيست عروسك را به دخترم دادم!»، بر پايه برخي اطلاعات «في» بيش از حد فيلم هاي امريكايي نگاه مي كند، در همين زمينه برخي پرسيدند:«چطور تو ايران بودي اون پرتقال ها رو دولپي مي خوردي؟ چرا اون موقع نمي ترسيدي تو پرتقال ها ويروس سياه زخم ريخته باشند؟!»، انجمن حمايت از حيوانان نيز اعلام كرد:«خوب شد به ترني آهو و گوزن هديه نداديم!»، دختر«في» نيز با گريه به مادرش گفت:«oh!Mama arosakam ro kharab kardi!»
- در آخرين اقدام «في ترني» تصویری ازخود منتشرکرده که در آن در حال به دور انداختن روسري اي است كه در ايران به سرش بود،البته اين موضوع بسيار قابل پيش بيني بود، از زني كه به جاي تر و خشك كردن بچه اش با 14 تا مرد نامحرم بلند شود بيآيد توي آبهاي خليج فارس از اين بيشتر هم انتظار نمي رفت!، آگاهان معنقدند خوب شد پيراهن و شلوار ايراني به او داده نشد وگرنه چه مي شد؟!!
نتيجه گيري پاياني: جز جيگر بزني في ترني!
ارژنگ حاتمی
|