»روزنامهخوانها و روزنامهشناسهاي ايراني هرچند به لحاظ كمي، بسيار قليل و اندكند به طوري كه تيراژ روزانهي يك نشريهي سراسري كثيرالانتشار را به بيش از ۸۰۰ هزار نسخه نميرسانند، اما در بسياري از مواقع حرفهيي هستند و حتي پرسنل و ساختار انساني يك نشريه را بهتر از دستاندركاران ثابت خود آن نشريه ميشناسند و گاهي اوقات طوري در مورد تركيب سرويسهاي مختلف صحبت ميكنند و مسايل و مشكلات موجود را به تحليل مينشينند كه خود اهالي نشريه نيز متعجب ميشوند!
با اين تفاسير، كمتر روزنامهخواني است كه چند نشريهي سراسري باقيمانده در گذر ساليان اخير را مدام بخواند و با صفحات و بخشهاي ثابت آن آشنا نباشد. در واقع امروز تقريباً همگي ما ميدانيم صفحات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ورزشي صفحات ثابت هر نشريهيي هستند كه با هر سبك و سياقي، با هر خط مشي و با هر روشي و با هر طيف مخاطبي در هر گوشهيي از كشور منتشر ميشود و به زيور طبع آراسته ميگردد.
شايد اين بدعت چند سال اخير بوده كه صفحهي تاريخ، انديشه، طبيعت، پزشكي و ادبي به چرخهي ثابت صفحات روزنامهها و نشريات ايراني اضافه شود كه البته باز هم با محدوديتهاي خاص خود مواجه بودند.
در اين ميان نميتوان از مجلات ماهانه يا فصلي تخصصي غافل شد كه در حوزههايي مانند تاريخ، پزشكي يا فلسفه به صورت تخصصي فعاليت ميكنند و مامن اصلي صاحبنظران و اهالي قلم همان رشته نيز هستند اما اينكه نشريات عمومي، تا چه حد دور باطل پرداختن به سياست و ورزش را كنار گذاشته باشند و به حيطههاي جديدتر در روزنامهنگاري مدرن روي آورده باشند، با مطالعهي روزنامههاي منتشرشده در سالهاي اخير بيشتر عيان ميگردد.
چند سال پيش بود كه تعداد انگشتشماري از روزنامههاي دولتي، شروع كردند و در نيمصفحهها و ستونهايي كه به صورت هفتگي و نه روزانه برقرار ميشد، مباحث پزشكي را مورد توجه قرار ميدادند كه البته كاملاً هم تخصصي نبود و با عناويني مانند “پزشك خود باشيد” يا “دكتر در خانه” مطرح ميشد تا هر مخاطبي با هر سطح اطلاعاتي از حيطههاي مختلف پزشكي، بتواند از اين مطلب استفاده كند و تقريباً نكتهو آموزهي جديدي براي متخصصين رشتههاي مربوط نداشت.
مدتي گذشت و اين روند آنقدر مورد استقبال قرار گرفت كه نيمصفحهها به صفحههاي ثابت و بعدها به ويژهنامههاي منظم هفتگي تبديل شدند.
اين جرقه كافي بود تا در اوج افزايش استفادهي عمومي از اينترنت و آشنايي تودههاي خاص مردم با IT كه شايد هشت سال پيش به كمتر از ۵۰۰ هزار نفر ميرسيدند، نخستين ستونهاي فناوري اطلاعات و دانش كامپيوتر به زبان ساده، جاي خود را در نشريات باز كنند.
از اين پس بود كه وقتي مخاطبان خاص و حتي مردم عادي، ستونهايي را ميديدند كه در آنها به فناوري اطلاعات، وبگردي، سايتهاي فارسي و بعداً وبلاگها پرداخته ميشود، زياد تعجب نميكردند.
اين روند طي شد تا اينكه در طي چند ماه، صفحهي فناوري به بسياري از نشريات عمومي و كثيرالانتشار گسترش يافت و نشريات سعي ميكردند حداقل به صورت مناسبتي يا در اكازيونهايي مانند روز جمعه، به بخشهاي مختلف فناوري اطلاعات بپردازند. البته در ابتدا پردازش علوم كامپيوتر در نشريات، محدود به معرفي بازيهاي كامپيوتري و يا آموزش روشهاي مختلف چت (گفتوگوي اينترنتي) ميشد و كاربران حرفهيي امروز ايراني، روزهايي كه انواع شكلكهاي و Emoticonهاي ياهو مسنجر ورژن ۵ را از همين نشريات ياد ميگرفتند، به ياد دارند.
به مرور، چند نشريهي تخصصي كامپيوتر كه از سازمانهاي دولتي يا شركتهاي خصوصي بزرگ حمايت ميشدند نيز به خانوادهي نشريات تخصصي پيوستند تا در كنار نشرياتي كه به صورت ملي با موضوعاتي مانند پزشكي يا علوم پايه روانهي باجههاي روزنامهفروشي ميشدند، محلي از اعراب فناوري هم باشد.
گذشت زمان و اضافه شدن وبلاگهاي فارسي به دنياي كوچك وبلاگهايي كه به زبانهاي مختلف منتشر ميشدند، فرصتي فراهم كرد تا رسانههاي مختلف به فناوري اطلاعات و كامپيوتر با ديدي مهربانانهو البته عميقتر بنگرند.
در اين ميان رسانهي ملي هم از قافله عقب نماند و در برخي ساعات كمترافيك شبانهروز از حيث پخش برنامه، فناوري نوين را در برخي ابعاد آن به ويژه در بعد سختافزاري پرداخت هرچند كه نواقص فني و تحقيقي آشكار و مشهودي چه از اين برنامهها و چه از مطالب نشريات ميشد يافت كه ناشي از نوپا بودن استفاده از كامپيوتر و اينترنت در بعد وسيع و بين اقشار مختلف مردم بود و طبيعتاً به كارشناسان هم تعميم مييافت.
اين روند كجدار و مريض در طول چند سال طي شد و نشريات به صورت مرتب و نامرتب، در صفحاتي كه البته شايد تنها به لحاظ اسمي صفحه محسوب ميشدند و گاه نيمصفحهيي بيش نبودند سعي در انعكاس خبرهاي دنياي فناوري اطلاعات داشتند. اين خبرها در آن زمان بيشتر از هر حوزهي ديگري، به تحقيقات و يافتههاي جديد شركتهايي مانند Microsoft يا Prosoft و همينطور قطعات توليدي جديد شركتهايي مانند GigaByte محدود ميشد كه در نوع خود حداقل در آن زمان، اولينها و بهترينها در حوزهي نرمافزار، طراحي وب و سختافزار بودند و البته حجم كاري آنها با توجه به پايين بودن تعداد رقبا و حريفان علمي بسيار بالا و قوي بود.
در آن زمان، نويسندههاي حرفهيي و زبردستي كه مانند حوزههاي فرهنگ، هنر يا اجتماع به صورت تخصصي مسايل مربوط به فناوري را مورد بحث و بررسي قرار دهند، فعاليت نميكردند و بيشترين حجم مطالب اختصاص يافتهي نشريات به فناوري، مربوط ميشد به آنچه كه از خبرگزاريهاي خارجي اقتباس و ترجمه ميشد و يا گاه دلنوشتههاي غيررسمي وبگردهاي تقريباً حرفهيي آن زمان كه بار مطالب و مقالاتشان را به لحاظ علمي و تخصصي نميشد زياد بالا دانست.
اما هفتهها و ماهها طي شدند و سرانجام ظهور كردند نشرياتي كه فناوري اطلاعات را جدي گرفتند. صفحات ويژهي فناوري اطلاعات و البته ويژهنامههايي كه هر هفته يا هر ماه به بازار ميآمدند و تدريجاً مخاطبان خود را نيز پيدا ميكردند. هرچند عمر اين نشريات با رويكردي كه داشتند ديري نپاييد. مدتي هم كشور در گير و دار التهابات سياسي و جريانات اجتماعي مختلف، مباحث به ظاهر بياهميتي مانند فناوري را به دست فراموشي سپرد تا اينكه روزها از پي هم گذشتند و به روزهايي رسيديم كه كارشناسان، آن را دورهي سوم روزنامهنگاري حرفهيي در ايران مينامند.
در اين دوره رد پاي نشرياتي را ميتوان يافت كه فناوري را دغدغهي اصلي خود به شمار آوردند و سعي كردند با بضاعت محدود خود، به رقابت با مجلات تخصصي كامپيوتر بپردازند كه آنها هم كمكم داشتند روزهاي آرماني خود را تجربه ميكردند.
ادامه دربخش مقالات
|